ای احبّای الهی حضرت فروغی عليه بهآء اللّه الأبهی از فروغ انوار در آن ديار حکايت میفرمايند که احبّای آن زمين چون حصن حصين حافظ سرّ مبينند و در معارج ثبوت بر ميثاق واصل به اعلی علّيّين. از شدّت حلاوت و لطافت ماء معينند و تشنگان سلسبيل هدايت را عين تسنيم. جز جمال ابهی ذکری ندارند و جز توجّه به ملأ اعلی فکری نجويند. ولی من گويم اين صيت و آواز بايد راز هر گوش گردد و اين نغمه و شهناز جانسوز شود پس چرا دوستان در خطّه طبرستان معدودند و دفتر نام مبارکشان محدود. نار محبّت اللّه در هر اقليمی شعله زند بمثابه روح در اجساد سرايت کند. فتوحات جسمانی را و ان يک منکم عشرون صابرون يغلبوا مأتين منصوص امّا فتوحات روحانيّه را و ان يک منکم واحد ثابت مشتعل منجذب راسخ کالبنيان المرصوص يهدی الألوف و يغلب الصّفوف. چون در اين کور اعظم جهاد اصغر حرب جسمانی ممنوع و مذموم لهذا ابواب فتوحات روحانيّه از هر جهت مفتوح. يک نفس حکم لشکری دارد و يک سوار حکم خيل بيشمار. لهذا بايد آن نفوس مبارکه آن اقليم را جنّت نعيم نمايند و آن کشور را افق منوّر کنند. نعره يابهآءالأبهی از جميع انحاء آن ديار بلند گردد و فرياد حيّ علی الفلاح از جميع اشطار آن خطّه بلند شود. حقيقت آيه مبارکه و رأيت النّاس يدخلون فی دين اللّه افواجاً واضح و آشکار شود. پس ای ياران در قطب امکان بايد ثابت نمائيد که از هموطنان جمال مبارکيد و از سرمستان باده ميثاق جمال قدم و البهآء عليکم. ع ع