ای کنيز عزيز الهی الحمد للّه جناب خان در راه حضرت يزدان سه مرتبه سرگون از اصفهان شد. به مبارکی اين سرگون مظهر الطاف حضرت بيچون گرديد و عاقبت به زيارت اين زندان آمد. زندان مگو ايوانست چاه مگو اوج ماهست حبس مگو گلستانست قلعه مگو قصر آسمانست زيرا در سبيل محبّت آن مه تابانست. و اميدوارم که منبعد به مبارکی اين سرگونی موفّق به تأييدات کلّيّه حضرت رحمانی گردد و چنان در انجمن آفاق جلوه نمايد که از بدخواهان و ملامتکنندگان طوبی لک ثمّ طوبی لک شنود و بشری لک ثمّ بشری لک استماع نمايد. زنان مصر چون جمال يوسفی مشاهده نمودند از شدّت وله انگشتان خويش بريدند و ما هذا بشر ان هذا الّا ملک کريم گفتند و همچنين نفوس غافله عنقريب بيدار شوند و هوشيار گردند و ياران و اماء رحمان را کلمه تحسين بر زبان رانند و غبطه عبوديّت ايشان خورند و آرزوی خدمت آنان کنند و تاللّه لقد آثرکم اللّه علينا بر زبان رانند. پس تو شکر کن که به عنايت دلبر مهربان از فضل بیپايان در اين ايّام بهره و نصيب بردی و ثابت بر پيمانی و در ظلّ عفّت و عصمت چنين شخص محترمی و عليک البهآء الأبهی. ع ع