هو الله - يا من تمسّک بذيل الکبريآء اعلم انّ لسان الغيب…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

٢٣٩

هو الله

يا من تمسّک بذيل الکبريآء اعلم انّ لسان الغيب من الملکوت الأبهی يخاطبک بهذا الاثنآء و يقول يا مهدی ثبّت القدم علی العهد القديم و قوّ القلب بالميثاق الوثيق و شنّف الآذان بلآلی ذکر ربّک الرّحمن الرّحيم. يا مهدی قد هاج اعاصير التّزلزل و الاضطراب و ماج طماطم التّذبذب و الانقلاب فالق علی القلوب ما تطمئنّ به النّفوس و تنجلی به الأبصار و هو عهد الّذی اخذه اللّه فی ذرّ البقآء لمرکز الميثاق و اليوم هجموا المتزلزلون هجوم الجراد و وثبوا وثوب السّباع و اطلقوا الأعنّه و اشرعوا الأسنّه و نادوا بالويل و انحدروا کالسّيل ليشتّتوا شمل الأحبّآء و يتزلزل اقدام الضّعفآء و يضطرب الجهلآء ولکن الّذين راقت سريرتهم زادت بصيرتهم و ازدادت استقامتهم و ثبتت اصولهم و تعدّلت فروعهم و امّا الضّعفآء سترونهم هائمين فی هيمآء العمی ذرهم يلعبون.

مکتوب آن جناب واصل و از مضمون قلب محزون شد و کمال تأثّر حاصل گشت ولی ای بنده قديم جمال قدم الحمد للّه صراط واضح و دليل لائح و سراج ساطع و حجّت بالغ و نور الهی لامع، عهد الهی مشهود، مرکز ميثاق موجود، مرجع منصوص و مبيّن مخصوص مشهور. جمال مبارک جای توقّف نگذاشتند و محلّ ترديد باقی ننهادند مگر آنکه نفسی امر را بر خود عمداً مشتبه نمايد و آفتاب را حجاب و آب زلال را سراب گمان کند و يعرفون نعمة اللّه ثمّ ينکرونها گردد. با وجود مبيّن منصوص به نصّ قاطع مخالفت نمايد و خودسرانه به تأويل متشابهات و القاء شبهات پردازد. البتّه از اوج عرفان به حضيض خسران افتد و در اسفل غفلت و ذهول مقرّ يابد. آن جناب بايد ضعفا را حفظ فرمائيد که مبادا به القاء زخرف قول از دور و نزديک پريشان گردند و گوش به اقوال بيخردان دهند. ع ع

منابع