هو الابهی - ای صرّاف نقود قلوب در بازار جوهريان، خداوند…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

٣٢٥

هو الابهی

ای صرّاف نقود قلوب در بازار جوهريان، خداوند در قرآن مجيد می‌فرمايد و تری الارض هامده فاذا انزلنا عليها الماء اهتزّت و ربت و انبتت من کلّ زوج بهيج. می‌فرمايد چون نظر به کره خاک در زمان خزان نمائی ملاحظه کنی توده خاک سياهی و تراب غمناکی بود. نه گلی نه سنبلی نه ريحانی نه ضيمرانی نه نسرينی نه ياسمينی نه سبزی نه خرّمی نه طراوتی نه لطافتی، دلبران بوستان را نه صباحتی نه ملاحتی. چون ابر آذاری و سحاب آذری ببارد و باران رحمت يزدان بريزد و فيض آسمانی برسد و غمام بگريد چمن بخندد و دشت و صحرا زنده گردد. گل و سنبل پرده براندازد، اوراد و ازهار برويد، صحرا و دمن گلبن و گلشن گردد. سرو ببالد قمری بنالد بلبل زاری نمايد سنبل گلعذاری کند. يعنی چون به نظر دقيق نظر کنی حقائق انسانيّه و کينونات بشريّه پيش از يوم ظهور که فصل خزان ظلمت و احزانست خاک سياه و تراب بی‌گياه را ماند که مرده و پژمرده و افسرده است. چون يوم ظهور گردد و شعله نور برافروزد و لمعه طور چون مصباح هدی در مشکاة کائنات بسوزد ابر رحمت يزدان برخيزد و باران موهبت رحمن درّ و گهر ريزد. فيض قديم مبذول گردد و نور مبين مشهود شود. اراضی حقائق مستعدّه مستفيض گردد. بقعه مبارکه نفوس زکيّه سبز و خرّم شود. گل‌های عرفان برويد و سنبل و ريحان ايقان برقع برافکند. سلطان ورد بر سرير سلطنت جالس شود. سرو جويبار عنايت به طراوت بی‌مثال بخرامد و انواع گل‌ها و رياحين‌های کمالات در حقيقت انسان آشکار گردد. شقائق حقائق جلوه نمايد و نسرين يقين بشکفد و ضيمران اطمينان پرده بدرد و کينونات مقدّسه از اين فيض شديد و فضل عظيم خلعت جديد بپوشد و به صفات مقدّسه رحمانيّه در عرصه وجود مشهود گردد، فطوبی للفائزين و بشری للواصلين و الحمد للّه ربّ العالمين. ع ع

منابع