ای ثابت بر پيمان چون در حالت نقاهتم لهذا فرصت مکتوب مفصّل نه. نامه شما ملاحظه گرديد و بسيار سبب تأثّر و تحسّر شد. در حالتی که ناخوشی مستولی بود نامه گشودم و از مضمون بینهايت محزون شدم. مختصر اينست که اين قضيّه بتمامه مصنّع است قطعيّاً از آن اثری در ارض مقدّس نه بلکه بالعکس جميع احبّا و ياران شب و روز به ستايش مشغول و نشريّات آن جناب را در نهايت سرور در محفل قرائت مینمايند و برهان اعظم اينکه فوراً به ايران ارسال شد و طبع و نشر گرديد. اگر چنانچه اين قضيّه مرقومه ادنی احتمالی میرفت آيا اين ممکن بود. نفس مکاتيب جوابيّه عبدالبهآء شاهد کامل و دليل وافيست. با وجود آن مکاتيب چگونه شما تصديق اين روايت نموديد و چنين نامهای مرقوم داشتيد. اگر قرار بر اين باشد که چنين روايات تصديق شود کار مشکل است بلکه بايد چنان مطمئن باشی که اگر نفسی مثبوت الصّدق چنين روايتی نمايد در جواب گوئی که مرا مقصود خدمت به امر اللّه، نه ستايش و يا خود نکوهش نفوس. انّما اجری علی اللّه قل لا اسئلکم اجراً ان اجری الّا علی اللّه ربّ العالمين.