ای منظور به لحظات عين رحمانيّت يکی از بندگان ديرينه درگاه الهی به يکی از خادمان آستان نامهای نگاشت و ذکری از آن سرگشته و سودائی باديه محبّت الهی نموده بود که از توجّه الی اللّه و اشتعال به نار محبّت اللّه شمعی در دل افروخته و چون پروانه جانی سوخته و چون عاشقان خاطری آشفته و چون عارفان قلبی آزاده دارد. ملاحظه فضل و موهبت الهيّه را در اين ظهور اعظم کن که به توجّهی عنايت انّی وجّهت وجهی للّذی فطر السّموات و الارض حنيفا مسلماً و ما انا من المشرکين تحقّق يابد و به تعلّقی موهبت و نريد ان نمنّ علی الّذين استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمّة و نجعلهم الوارثين رخ بگشايد. زبان به شکرانه اين فضل و جود که از مشرق الطاف سلطان وجود ظاهر بگشا و البهاء عليک و علی کلّ ثابت مستقيم. ع ع