ای کنيز عزيز خدا گمان منما که در آن دياری و دور از اين آوارگان. به يقين بدان که حاضر محضری و موجود در اين انجمن. دوری جسمانی حکمی ندارد. بعيد قريب است و غائب حاضر زيرا الفت روحانی در ميان و ارتباط رحمانی موجود. پاک و مقدّس است يزدانی که اين قلوب را مألوف فرمود و اين نفوس را در سايه خيمه الطاف مجموع نمود. بيگانگان را آشنا کرد و دوران را نزديک نمود و به قوّه معنويّه چنان ارتباطی بخشيد که خاور و باختر در يک انجمن گنجيد. جميع را اشجار يک بوستان کرد و گلهای يک گلستان. ای کنيز عزيز الهی جواب مکتوب آن جوان مرقوم گرديد و در طيّ اين مکتوبست به او برسانيد و تا توانی قلب را وسيع کن و به لسانی بليغ و نطقی فصيح به محامد و نعوت حيّ قدير پرداز و يقين بدان که تأييد میرسد. خدا در قرآن میفرمايد الّذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا، يعنی هر کس مجاهده نمود به سبيل الهی هدايت يافت. پس بايد به جان کوشيد و چنان جامی از صهباء محبّت اللّه نوشيد که ولوله در عالم انداخت و نشئهای به عالم انسانی بخشيد تا شرق و غرب به حرکت آيد و به فضل و موهبت الهيّه به وجد و طرب پردازد. جناب مستر هريس را اسباب رفتن درست فراهم نيايد، بايد که در همان ديار به نطقی فصيح و لسانی بليغ به تبليغ پردازد. ولی مستر اوبرت بايد مستعدّ باشد، هر وقت اسباب فراهم آيد سفر کنند. جناب دکتر را از قبل من تحيّت مشتاقانه برسان. از خدا خواهم که نهايت آرزوی او ميسّر گردد و عليک التّحيّة و الثّنآء. ع ع