هو الابهی - از انتشار اجنحه طيور ليل مرقوم نموده بوديد.

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

٤٣٠

هو الابهی

از انتشار اجنحه طيور ليل مرقوم نموده بوديد. هذا ما اخبر به القلم الاعلی فی جميع الزّبر و الالواح فعليک بتلاوتها و امعان النّظر فيها حتّی يظهر البرهان الاعظم بانّ ربّک احاط بکلّ شیء علما ولکن انّک انت يا ايّها الثّابت الرّاسخ علی دين اللّه لا تبتئس بما کانوا يعملون و انّ جندنا لهم الغالبون. اين رفرفة الذّباب من حرکة اجنحة العقاب فی هذا السّماء الرّفيع و اين طيران البُغاث من النّسور الصّافّات فی هذا الاوج العظيم. عن‌ قريب اشعّه آفتاب ملکوت توحيد آفاق کور جديد را چنان روشن نمايد که خفّاشان ظلمانی را اسير مهالک تنگ و تاريک گلخن فرمايد. فی الذّاهبين الاوّلين من القرون لنا بصائر. آيا در هيچ عهد و عصر بی مظاهر نفی يومی گذشته. در قرون اولی مظاهر بطلان که در مقابل مطالع رحمن بودند به حسب ظاهر وجودی و ظهور و بروزی داشتند. وقتی نمرود عنود بود که سرور جهانيان بود. زمانی فرعون اعظم بود که به ظاهر فيلسوف مصريان و شهير عالميان بود. مالک ممالک مصر بود و فريد ابناء عصر. وقتی قيافای بيحيا بود که سردفتر دانايان و حبر اعظم اسرئيليان بود و قس علی ذلک. حال حمد کنيد خدا را که شجره نفی در اين کور شخصی بوده مجهول و محقور و مرذول در نزد کلّ طوائف عالم و آثار جهل و بطلان و ذلّ و خذلان از جميع اطوار و آثار و افعال و نوشتجات و اشعار خود و اعمال قبيحه اولادش ظاهر و عيان. قبريس که در لسان ترکی به شيطان جزيره‌ سی مسمّاست حال موجود و مهيّاست و جميع اهالی آنجا از تفاصيل مطّلع و آگاه. جناب ميرزا يحيی قزوينی در نهايت ارادت به آن جزيره وارد شدند و به خضوع و خشوعی که فوق آن تصوّر نتوان با آن شخص ملاقات فرمودند. بعد به اين ارض آمدند. چون به ساحت اقدس رسيدند و عظمت امر اللّه را مشاهده فرمودند و آثار علوّ و امتناع و ظهور سلطنة اللّه را در سجن اعظم مقابل جميع دول و ملل ملاحظه کردند و تنزيه و تقديس احبّای رحمن را ديدند و برهان واضح و دليل لائح و حجّة قاطعه و موهبت کامله لامعه را در جميع شئون حتّی در جزئيّات امور به عين بصيرت ادراک کردند و در حين نزول آيات در ساحت اقدس حاضر شدند از ظلمات بطلان بيزار شدند و به انوار رحمن پيوستند و آيه انّی وجّهت وجهی للّذی فطر السّموات و الارض تلاوت نمودند. از جمله از شخص مجهول نوشته‌ای به خطّ دست او داشتند، آيه مبارکه قرآن ما هذه التّماثيل الّتی انتم عليها عاکفون را عافکون نوشته بود و الآن در نزد ميرزا يحيی قزوينی موجود است. ملاحظه فرمائيد که مقتدای اين قوم عاکف را از عافک فرق نمی‌دهد و چگونه آيه صريحه کتاب اللّه را به خطّ خويش تحريف می‌نمايد. رغماً عن انفه از قلمش اين خطّ صادر تا واضح شود که رئيس اهل تحريف است و زعيم اهل جحيم. بعضی از تابعين آن مجهول با وجود آنکه به رأی العين اين را مشاهده نمودند باز بيدار نشدند تا ثابت کردند که همج رعاع اتباع کلّ ناعق يميلون بکلّ ريح هستند. هادی مضلّ در سر منابر از حضرت اعلی در اصفهان به کرّات تبرّی جست. حال اقلّاً خجالت بکشد ديگر اسم امر حضرت را نبرد. با وجود اين جسارت و شقاوت خود را صنم اکبر بعد از صنم اعظم می‌شمرد، فاعتبروا يا اولی الابصار. ع ع

منابع