هو الابهی - ای منجذب الطاف ربّ قديم در اين حشر اعظم…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

٤٨٢

هو الابهی

ای منجذب الطاف ربّ قديم در اين حشر اعظم که آفتاب فلک قدم در نقطه احتراق طلوع نمود چنان حرارتی مبذول داشت که آنچه در هويّت اراضی قابليّات و کمون حقايق موجودات مستور و مکنون بود به عرصه شهود قدم گذاشت. هر تخمی انبات شد و هر دانه‌ای روئيده گشت. يکی سنبل و ريحان ببار آورد و ديگری گل صدبرگ خندان و ديگری خار و خس بی‌پايان. شجری ميوه مبارکی داد و درختی زقّوم مشئوم تلخی هر کام. اين شکوفه و ازهار و بدايع ثمار و زقّوم و خار احوال و اطوار و اعمالست. زنهار به گفتار کفايت منما، در خوشی رفتار بکوش و به مجرّد اقوال قناعت مکن، افعال را محک اعتبار بدان و البهاء عليک. ع ع

منابع