ای مقرّبان درگاه کبريا نامه شما رسيد. ورقهای که جوف بود بسيار سبب سرور گرديد که آن شخص محترم چنين اقدامی فرمود و چنين انفاقی نمود. آنچه در مدّت حيات همّت فرمودند و مجری داشتند و مبذول کردند جميع فراموش میشود اين امريست طبيعی ولکن اين همّت که تعلّق به ماورآء الطّبيعه دارد هرگز فراموش نخواهد شد و الیالأبد در مرور قرون و اعصار مشامها را نافه مشکبار نثار خواهد کرد زيرا اين قضيّه در ظلّ وجه واقع، کلّ من عليها فان و يبقی وجه ربّک ذو الجلال و الاکرام. و همچنين سبب عزّت ابديّه در دو جهان خواهد گشت. سليل جليل ايشان در پاريس ملاقات شد و نهايت الفت حاصل گشت. فیالحقيقه شايان و سزاوار و بزرگوار است. و همچنين ملاحظه نمائيد که قوّه امر اللّه چگونه در ظهور و بروز است که همچنين شخص جليلی از برای چنين موقعی که آن جسد معطّر يک شب دو شب در آنجا امانت گذاشته شده بود اين جسد مطهّری که از خوف اهانت اعدا پنجاه سال ممکن نشد در جائی قرار يابد زيرا اعدا در صدد بودند و اگر به دست اعدا افتاده بود آتش میزدند حال به مقامی رسيده که چنين نفس محترمی در موقعی که رائحهای از آن جسد معطّر وزيده چنين جانفشانی مینمايد و هذا من فضل ربّی فاعتبروا يا اولی الأبصار و عليکم البهآء الأبهی. عبدالبهاء عباس حيفا ١٠ رجب ١٣٣٨.