ملخص این باب آنکه بیان میزان حق است الی یوم القیمة که یوم ”من یظهره الله“ باشد هر کس مطابق آنچه در او است عمل نمود در جنت است و در ظل اثبات و حروف علیین عند الله محشور خواهد شد و هر کس منحرف شود اگر چه بقدر سر جوی باشد در نار و در ظل نفی محشور خواهد شد چنانچه این معنی در قرآن هم ظاهر بوده که در مواقع معدوده خداوند نازل فرموده که هر کس بغیر آنچه خدا نازل فرموده حکم کند کافر است و ما یرجع الی تلک الکلمة من شئونها و حکم کسی که تعدی از حکم خداوند کند این است چگونه است هر گاه تعدی بر نفس ظهور الله کند بعد از آنکه خداوند نازل فرموده و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون
و شبهه نیست که اطاعت مقبول نیست الا باطاعت حجت خداوند و الا عملهای آنهائیکه با اهل بیت دشمنی نموده عند الله ذکر میشد و حال آنکه امروز کل حکم میکنند که از برای آنها عبادتی نبوده و ثمرۀ در اعمال ایشان نیست چنانچه غیر شیعه امروز بحکم قرآن عامل است همینقدر که منحرف از ولایت گشته عند الله باطل شده
و امروز کم کسی است که بمیزان قرآن عمل نماید بلکه دیده نمیشود الا من شاء الله و اگر کسی باشد و داخل میزان بیان نشود ثمر نمی بخشد تقوای او او را چنانچه ثمر نبخشید تقوی رهبان الف را وقوف بر میزانیت او در نزد ظهور رسول الله - صلی الله علیه و اله - و اگر بمیزان قرآن عامل میبودند در بارۀ شجرۀ حقیقت این نوع حکمها نمیشد تکاد السموات ان یتفطرن و تنشق الارض و تخر الجبال هدا و قلوب آنها از این جبال سخت تر است که متأثر نمیشوند
هیچ جنتی نزد خداوند اعلای از بودن در رضای او نیست و حمد مر او را که امروز این فضل منحصر باهل بیان است و من بعد هر کس از حدود آن تجاوز نکند باین فضل باقی است الی یوم ”من یظهره الله“ و اگر نعوذ بالله منحرف شود ظلم نکرده الا بر نفس خود و الله غنی عن العالمین
و در اول ظهور او کل بیان اطاعت او است نه غیر او چنانچه کل دین یوم الف حین ظهور رسول الله - صلی الله علیه و اله - اتباع او بود نه وقوف در میزان خود زیرا که آنوقت حکم دون حق بر وقوف در آن میشود من یهتدی فلنفسه و من یحتجب فعلیها و الله غنی عن العالمین.