الباب الحادی و العشر من الواحد الثانی فی بیان ان البعث حق.

حضرت باب
اصلی فارسی

الباب الحادی و العشر من الواحد الثانی فی بیان ان البعث حق.

ملخص این باب آنکه کل را خداوند خلق فرموده بآنچه در کتاب خود نازل فرموده از ارواح علیین که متعلق بحروف آنها است و دون آنها که متعلق بحروف آنها است و هر شیئی که اطلاق شیئیت بر او شود در یوم قیامت مبعوث میگردد و بعث هر شیئ بذکر ”من یظهره الله“ است در آن روز زیرا که خلق آن شیئ هم در اول بذکر او بوده اگر چه در ظهور قبل او بوده

مثلا این فنجان و نعلبکی بلور که الآن بین یدی الله گذارده در یوم قیامت مبعوث میشود بکینونیت و ذاتیت و نفسانیت انیت در وقتی که شجرۀ حقیقت تنطق فرماید که این فنجان و نعلبکی بعینه او است در هر فنجان و نعلبکی که حکم شود اون میشود چنانچه قبل وجود او بقول نقطۀ بیان بوده مثل در حد جماد زده شد تا در کل عوالم کل درک نمایند

مثلا در این کور حروف حی قرار داده بقول خود در آن قیامت هم از هر نفسی که بخواهد این حروف را مبعوث میفرماید بقول خود زیرا که غیر قول او خلق شیئ نمیکند بکینونیت و چونکه قول او قول الله است در حین قول کینونیت شیئ متکون میشود اگر در علیین است بذکر حق و اگر در دون علیین است بدون او زیرا که آنچه در قرآن رسول خدا قرار داده کل بآیات الله قائم است و همین قسم امروز که روز بعث قرآن است کل بامر الله مبعوث و قائم میشود و کل ما علی الارض بین یدی الله هست

و بعث کل بر جوهر کل میشود چنانچه خلق کل بر نفس واحده میشود بعث کل هم بر نفس واحده میشود در حینی که نفس واحده بعث میشود بعث کلشیئ فردا فردا در امکنۀ خود میشود اگر چه بذکر الله باشد که خداوند نازل فرماید بعث شیئ را و کسی غیر از او نداند و بعد بشهادة الله کل شهادت دهند

مثل آنکه این بعینه بساطی است که مشیت اولیه بر روی آن نشسته و حال آنکه اولی از برای او نبوده و ذکر هر ظهور بنفسه در حق او میشود تا آنکه بعینه این بساطی است که بر روی آن نشسته بود رسول خدا - صلی الله علیه و اله -

و این است سر آنچه در احادیث مذکور است که آنچه در نزد نبیین بوده در نزد قائم آل محمد هست در امکنه که حکم فرماید زیرا که آنچه کل دارند از او است و آنچه حکم فرماید در حق هر شیئی همان شیئ بوده اگر چه در صدر اسلام محمد ابن عبد الله - صلی الله علیه و اله - بر آن وصف و بر آن نوع ظهور بوده و امروز بر این وصف و بر این نوع ظهور است

و تا آنکه کسی ناظر بنقطۀ حقیقت نشود ادراک بعث کلشیئ را در نفس واحده نتواند کرد اگر چه هر ذیروحی اگر تفکر نماید بتواند آنچه مکلف است از اعتقاد ببعث اخذ کند تا یوم ظهور ”من یظهره الله“ که هر کس بسوی او راجع شد بعث او در علیین و در ظل شجره اثبات میگردد و الا بعث آن در دون علیین و داخل شجرۀ نفی میگردد و اگر شیئ باسم ذکر بعث او نشود همینقدر که میفرماید مبعوث کردیم کلشیئ را کل مبعوث میگردند در امکنۀ خود در ظل نقطۀ واحده اگر در علیین است بشجرۀ اثبات و اگر در دون آنست بشجرۀ نفی

و لا یعزب من علم الله من شیئ لا فی السموات و لا فی الارض و لا ما بینهما یبعث کل شیئ بامره انه کان علی کل شیئ قدیرا و بعث هیچ نفسی از نفس میت نمیشود که از قبر ترابی بیرون آید بلکه بعث کل از نفس احیاء آن زمان میگردد اگر از علیین است از مؤمنین و اگر از دون علیین است از دون آن و مردی نیست از برای بعث هر شیئ در یوم قیامت نزد خداوند عز و جل اذ ان الله یبدأ ذلک الخلق ثم یعیده و قدر خلق کل شیئ ثم یبعثه و الله علی کل شیئ قدیر.


منابع
پیوست‌ها
bab-bayan-032