و در مقامی حضرت موجود در سبب و علّت اوّلیّهٴ سکون و راحت امم و عمار عالم میفرماید: لابدّ بر این است مجمع بزرگی در ارض برپا شود و ملوک و سلاطین در آن مجمع مفاوضه در صلح اکبر نمایند و آن این است که دول عظیمه برای آسایش عالم بصلح محکم متشبّث شوند و اگر ملکی بر ملکی برخیزد جمیع متّفقاً بر منع قیام نمایند در این صورت عالم محتاج بمهمّات حربیّه و صفوف عسکریّه نبوده و نیست الّا علی قدر یحفظون به ممالکهم و بلدانهم اینست سبب آسایش دولت و رعیّت و مملکت انشآءالله ملوک و سلاطین که مرایای اسم عزیز الهیند باین مقام فائز شوند و عالم را از سطوت ظلم محفوظ دارند...
عنقریب جمیع اهل عالم بیک لسان و یک خطّ مزیّن در این صورت هر نفسی بهر بلدی توجّه نماید مثل آن است که در بیت خود وارد شده این امور لازم و واجب هر ذی بصر و سمعی باید جهد نماید تا اسباب آنچه ذکر شد از عالم الفاظ و اقوال بعرصهٴ شهود و ظهور آید...
امروز انسان کسی است که بخدمت جمیع من علی الأرض قیام نماید حضرت موجود میفرماید: "طوبی لمن أصبح قائما علی خدمة الأمم"، و در مقام دیگر میفرماید: "لیس الفخر لمن یحبّ الوطن بل لمن یحبّ العالم" انتهی. فیالحقیقه عالم یک وطن محسوب است و من علی الأرض اهل آن...