بسم ربّنا الاقدس الاعظم العلىّ الابهى - حمد‌ مقدّس از‌ ذکر ‌اهل...

حضرت بهاءالله
نسخه اصل فارسی

از اثار حضرت بهاءالله - آثار قلم اعلى - جلد ۳ (١٦٣ بديع)، لوح رقم (٢٤٧)، صفحه ۴۸۶ - ۴۷۵

بسم ربّنا الاقدس الاعظم العلىّ الابهى

حمد‌مقدّس از‌ ذکر ‌اهل انشاء و‌ ملکوت اسماء ‌ساحت امنع اقدس حضرت مقصودی را لايق و سزاست که در بحبوحه بأسا و ضرّا قلم‌اعلی‌متحرّک و ندا مرتفع و اراده متوجّه و لسان عظمت در‌ ملکوت بيان ناطق. جلّت عظمته و علت سلطنته و اشرقت آياته و ظهرت بيّناته احاطت آثاره و لاحت انواره. طوبى‌لمن انقطع عن العالم متمسّکاً بالاسم الاعظم الّذى به ناح الامم الاّ من شاء‌اللّه مالک القدم و‌ويلٌ للّذين غفلوا و‌اعرضوا و‌اعترضوا‌الی‌ان‌‌قاموا علی‌تضييع الامر و قالوا مثل ما قاله الفرعون انا ربّکم الاعلی. سبحانک يا‌من فى قبضتک زمام‌الامور اسألک بظهورک و‌بروزک و قدرتک و اقتدارک بان تعرّف الّذين ضلّوا و اضلّوا عبادک و قدّر لهم ما يقودهم الی شاطئ بحر بيانک لئلاّ يتجاوزوا عن حدودهم و مقاماتهم و شئونهم. اى ربّ انت تعلم ما فى انفسهم لو تشاء طهّرهم عن رجس اقوالهم و ما نطقت به السنتهم. يا الهى و سيّدى ترى غفلتهم و اعراضهم و اعتراضهم و تسمع ما يتکلّمون باهوائهم. قد منعتهم اقوالهم عن‌الاقبال اليک‌‌و اعمالهم عن التّوجّه الی انوار وجهک. اى ربّ ايّدهم علی الرّجوع اليک. انّک انت التوّاب الغفّار العزيز الکريم. اى ربّ هذه ايّام فيها‌ماج بحر عنايتک وهاج عرف فضلک اسألک بان تکتب لافنانک من قلمک الاعلی ما‌ينبغى لجودک و‌الطافک. انّک انت المقتدر علی ماتشاء لا اله الاّ‌انت القوىّ الغالب المقتدر القدير.

روحى لخدمتکم الفداء و لقيامکم الفداء دو دستخط آن حضرت که اوّل بتاريخ ٢٩ ربيع الثّانى مزيّن و ثانى ١٩ جمادى الاولی عالم بُعد و فراق را بنور وصال منوّر نمود چه که نامه بمثابه مرآتست حاکى از‌مرسل. مخصوص اگر‌مزيّن باشد بذکر محبوب عالم، او‌مطلع حيات است از براى بنى‌آدم. اين خادم‌فانى از حق جلّ اجلاله مى‌طلبد‌که نعمت وصال و‌لقا را مبذول فرمايد و عنايت نمايد چه که اين نعمتى است اسبغ و اسبق از نعمتهاى عالم و مائده‌هاى منزله. جميع کتب الهى‌مبشّر اين‌مقام طوبى للفائزين. اين مقام در‌حضور و‌غياب هر دو حاصل مى‌شود چه که فضل محيط است و‌رحمت مسبوق. چه بسيار از عباد‌که تلقاء وجه فائز شدند و‌قلم اعلی تصديق نفرمود و‌امضاء‌ ننمود و چه مقدار که بر‌حسب ظاهر فائز نشدند و قلم اعلی‌گواهى داد بر ‌توجّه و‌ اقبال و حضور و‌ اصغاء و‌ لقاء و وصال جلّت عنايته و عظمت الطافه. و بعضى بهر دو فائز هذا‌من فضل لايعادله شئ فى العالم قد شهد بذلک مالک‌القدم و مولی‌الامم.

بعد از‌قرائت دستخط آن‌حضرت و‌اطلاع، قصد ذروه عليا نموده بعد از درک حضور و‌اذن تمام آن تلقاء عرش عرض شد. هذا ما نطق به لسان العظمة قوله تبارک و‌تعالی هو السّامع المجيب يا ايّها‌المقبل الی‌افقى و‌المذکور فى ساحتى و‌المسطور فى کتابى‌من قلم ارادتى و‌الطائر فى هواء‌حبّى ان استمع ندائى و شهادتى انّه لا اله الاّ هو‌لم‌يزل کان مقدسّاً عمّا نطقت به السن الکائنات و منزّهاً عن کلّ ماتفوّهت به الممکنات‌انّه لهو‌الّذى ما‌منعته حوادث‌الايّام و ما‌حجّبته اشارات الانام قد اتى بجنود الوحى و الالهام و اظهر ما کان مکنوناً فى کنائز علمه و‌مخزوناً فى خزائن قدرته. اذاً قام العباد و‌من فى‌البلاد علی الاعراض و الاعتراض علی شأن انکروا کتب‌اللّه و صحفه و‌ما نزّل من قبل علی انبيائه و رسله. قل يا اهل الارض انصفوا باللّه ان تنکروا هذا الامر‌الاعظم و هذا النباء‌العظيم باىّ برهان يثبت ما عندکم هل تنکرون الّذى به نصبت راية التوحيد علی قلب‌العالم و عَلَم الذّکر بين الامم اتّقوا‌اللّه و‌لا تکونوا‌من الجاهلين. ا خ م عليک بهائى و‌عنايتى امر بسيار‌عظيم و‌عباد بسيار‌غافل لم يزل از قلم‌اعلی عظمت اين امر‌جارى و نازل اين است آن چيزى‌که لازال مستور بوده. انبياء و‌مرسلين به‌تلويح و‌تصريح ذکر نموده‌اند و لقائش را از حق سائل و‌آمل. طوبى از براى نفوسى‌که اين يوم مبارک را ادراک نمودند و ازفيوضات آن کنز‌عرفان که مشرق وحى و مطلع آيات است نصيب بردند. سبحان‌اللّه احزاب مختلفه کلّ بذکر حق مشغول و منتظر ظهور معذلک محجوب و غافل الاّ من شاء‌اللّه. اولياى حق را از قبل اين مظلوم تکبير برسان بگو امروز عرف قميص رحمن متضوّع و‌رايحه منتنه از‌افئده مشرکه منتشر به‌حبل استقامت‌کبرى تمسّک نمائيد و‌بذيل فضل تشبّث. اگر حکمت مقتضى بذکر و بيان نفوس غافله را بصراط مستقيم دعوت نمائيد. طوبى از‌براى نفسى‌که بر خدمت امر‌قيام نمايد و ضعفا را در مکر و حيله اشقياء حفظ کند. از حق مى‌طلبيم اوليائش را موفّق فرمايد بر استقامت بشأنى که عالم و‌عالميان را معدوم شمرند و خود را فارغ و آزاد مشاهده نمايند. اگر حق جلّ جلاله آنچه را ستر نموده اقلّ از خردل کشف نمايد کلّ از ما عندهم منقطع و بما عند‌اللّه تمسّک نمايند. امروز روزى است که آنچه در قلوب مستور‌ظاهر و آشکار شود. ان اذکر ما انزله الرّحمن فى الفرقان قوله تبارک و تعالی يا بنىّ انّها ان تک مثقال حبّة من خردل فتکن فى صخرة او فى‌السّموات او فى الارض يأت بها اللّه و‌اين مقام عدل است که حق جلّ جلاله ذکر فرموده. بگو اى دوستان جهد نمائيد که شايد فائز شويد به‌امرى که عرف بقا از او‌استشمام گردد. امروز‌ انسان مى‌تواند صاحب دولت باقيه شود و‌همچنين خسارت دائمه. الامر بيد‌اللّه يفعل ما يشاء و‌يحکم ما‌يريد و‌هو‌العزيز‌الحميد.‌انتهى

سبحان‌اللّه اين خادم فانى بمثابه موله باهت مشاهده مى‌شود. چه‌که آن‌حضرت و ساير آقايان مطّلعند که در ايّام شداد ايّامى که ظلمت ظلم جميع بلاد را‌احاطه نموده بود در ليالی و ايّام در اعلاء‌کلمه و ارتفاع امر‌اللّه مشغول بشأنى‌که و اللّه الّذى لا اله الاّ هو اين فانى مجال نوم و يا اکل نمى‌يافت. از اوّل ليل لسان عظمت ناطق و اين عبد در حضور به‌تحرير مشغول مائده سمائيّه بشأنى نازل که در بعضى از شبها فجر‌طالع و‌امر به‌احضار طعام نفرموده و همچنين در‌بعضى از ايّام شب و روز لسان عظمت ناطق لاجل هدايت عباد تا آنکه در اطراف فى الجمله نورى ظاهر و در هر بلدى معدودى باسم حق جلّ جلاله بحيوة تازه بديعه فائز. و بعد نعيق از هر طرف مرتفع و نهيق از هر‌ بلد‌ ظاهر‌ اين است شأن ناس غافل جاهل بهر ريحى متحرّک و بهر‌حبلی متمسّک در هر‌حال از‌حق جلّ جلاله مى‌طلبم که اگر قابل رجوع هستند در حقشان عنايتى فرمايد و‌از‌بحر‌فضل در اين ايّام محروم ننمايد. انّه علی کلّ شئ قدير. جهل انسان‌را به‌مقامى مى‌رساند‌که به‌هيچ‌وجه محلّ عنايت واقع نمى‌شود. سبحانک يا مقصود الامکان اسألک ببحر علمک و سماء امرک بان تحفظنى من عصيان ينقطع به رجائى و يجعلنى محروماً عن نفحات آياتک و بيّناتک. اى ربّ اسألک بان ترحم هذا‌العبد‌المسکين الّذى‌کانت يده‌اليمين مرتفعة‌الی سماء رحمتک و‌الاخرى متشبّثة بذيل جودک و‌غفرانک و‌عرّف عبادک الّذين غفلوا عن ذکرک و ثنائک و عرفان مشرق وحيک و‌مطلع آياتک و قاموا‌علی الاضلال احبّائک الّذين قصدوا المقصد الاقصى و الغاية القصوى. اى ربّ اسألک بنفسک و‌الّذين يطوفون عرشک بان تنصرهم بجنود‌الغيب و‌الشّهادة. انّک انت المهيمن‌المتعالی القدير المقتدر‌العليم‌الحکيم.

ذکر جناب افشار عليه٩ ٦٦ و منتسبين ايشان عليهم بهاء‌اللّه فرموده بودند الحمد‌للّه هر‌ يک به‌ عنايت‌الهى فائز و‌الواح بديعه منيعه مخصوص ايشان نازل و‌ارسال شد. ان‌شاء‌اللّه از‌بحور‌معانى مستوره بياشامند و به ‌نفحات آيات فائز گردند. مراسله به‌اين بنده ارسال داشته‌اند در ساحت امنع اقدس عرض شد و آنچه از سماء عنايت مخصوص ايشان نازل اين عبد در جواب‌نامه ثبت نمود و ارسال داشت از حق جلّ جلاله مى‌طلبم که ايشان و متعلّقان ايشان را بر‌امر ثابت و بر خدمت قائم فرمايد. انّه علی کلّ شئ قدير. حسب الامر الواح‌مرسله و‌مراسلات اين عبد که به‌آيات بديعه منيعه مزيّن است ملاحظه فرمايند و‌برسانند.

اينکه ذکر جناب حاجى علی و جناب آقا‌ محمّد‌ رضا و جناب حاجى محمّد عليهم بهاء‌اللّه و‌عنايته فرموده بودند لدى الوجه مذکور و هر يک به‌اشراقات انوار‌آفتاب عنايت فائز. اين خادم فانى از‌حق تعالی شأنه سائل وآمل که اولياى خود را مطالع شموس استقامت فرمايد و بما‌يرتفع به‌الامر مؤيّد نمايد.

و اينکه ذکر جناب آقا‌ملاّ‌محمّد عليه بهاء‌اللّه و عناياته را مرقوم داشتند در‌ساحت امنع اقدس اعلى عرض شد و يک لوح مناجات مخصوص ايشان از سماء عنايت محبوب امکان نازل و ارسال گشت. اين خادم فانى‌تکبير‌و‌ثنا‌خدمت ايشان مى‌رساند و‌ عرض مى‌نمايد امروز روزيست که عظمتش بمثابه آفتاب واضح و ظاهر است. جمعى در قرون و اعصار ناس را در ظنون و‌اوهام پرورده‌اند و بشأنى سکر غفلت ايشان را‌ اخذ نمود ‌که بعد از ظهور و‌اعلاء کلمه و اشراقات آيات و ظهورات بيّنات بشعور‌ نيامدند و از‌ مطلع ايقان بغايت بعيد و‌محروم مشاهده شدند. حال بايد جناب مذکور به‌عنايت حق بر خدمت امر‌قيام نمايند و ناس غافل را از هيماء نادانى به‌بحر‌آگاهى کشانند و از شمال ضلالت بيمين هدايت راه نمايند. در هر‌حال بايد همّت نمود‌که مباد مجدّداً اصنام اوهام بميان‌آيد. يسأل الخادم ربّه بان يؤيّد جنابه علی ذکره و ثنائه و خدمة امره و يکتب له من قلمه الاعلى خير الآخرة و الاولی انّه لهو المقتدر القدير.

و اينکه ذکر جناب آقا‌محمّد‌علی از‌اهل ب ه فرموده بودند و ذکر اراده ايشان در‌اداى حقوق. چند شهر قبل به‌اين عبد هم در‌اين فقره نوشته بودند در‌ساحت امنع اقدس عرض شد.‌جوابى از‌مصدر‌ امر ظاهر نه تا در‌اين ايّام اين کلمه عليا از مالک اسماء اشراق نمود. قوله جلّ جلاله يا عبد‌حاضر بنويس به‌افنان عليه بهائى اگر شخص مذکور فى الحقيقه اراده اداى حقوق الهى نموده به‌نفوس مذکوره برسانند. و‌همچنين اذن خواسته بودند بساحت اقدس توجّه نمايند. شمس‌اذن مشرق از حق‌جلّ جلاله‌ مى‌طلبم دوستان‌را‌ از‌ شرّ‌معرضين و‌منکرين و‌ خادعين‌‌حفظ‌‌فرمايد و‌صورت تقسيم ‌هم ‌‌ارسال شد ‌اگر رسيد ‌آن‌حضرت برسانند. اين عبد جواب نامه ايشان‌را ارسال داشت ان‌شاء‌اللّه برسد.

حضرت محبوب فؤاد جناب حاجى ح ى ع ل عليه بهاء‌اللّه‌الابهى چند‌لوح به‌جهت اهل ب ه و قريه قرب آن خواسته بودند و مکرّر نوشته‌اند. در اين ايّام الواح بديعه منيعه از سماء مشيّت رحمانى نازل و ارسال شد. به‌جناب آقا‌محمّد‌علی برسد که برسانند و يا قسم ديگر که آن حضرت مصلحت دانند. در باب عشق آباد و توجّه جناب استاد‌علی‌اکبر عليه بهاء‌اللّه به‌آن شطر مرقوم فرمودند. خود جناب استاد تفصيل امور را نوشته ارسال داشته‌اند و جوابى در‌اين فقره از مصدر مشيّت نازل و ارسال شد عمل آن حضرت را امضاء فرمودند و بطراز قبول فائز. محلّى که مرجع مدن و قراى متعلّقه به‌دولت روس واقع شود اخذ اراضى و‌تعمير در‌آن بسيار‌خوب است. اما ذکر با والی در‌اين ايّام جايز نه حسب الامر چندى صمت اولی. جناب استاد بکار خود مشغول باشند اگر اسبابى فراهم آمد و‌ذکرى به‌مقتضى به ميان آيد آنوقت کلمه گفته شود بأسى نيست حق جلّ جلاله آگاه و بيدار‌ آنچه اراده فرمايد‌ اسبابش اقرب من‌ آن ظاهر و‌هويدا شود. بايد جميع دوستان به‌حکمت ناظر‌باشند اين حکم‌در الواح الهى مکرّر نازل حتّى از‌اقرار و‌اعتراف منع نموده‌اند. انّ الامر بيده يفعل مايشاء و يحکم مايريد ليس لاحد‌ان يقول لم او بم. صد هزار طوبى از براى نفسى که به‌افق امر الهى وحده ناظر باشد و به‌آنچه مأمور‌است عمل نمايد اوست اهل توحيد‌و‌اصحاب‌‌تجريد و‌صاحب نفس مطمئنّه عليه بهاء‌اللّه و بهاء‌من فى ملکوت الامر و‌الخلق.

اينکه درباره محبوب روحانى جناب آقا‌ ميرزا‌ اسد‌اللّه عليه بهاء‌اللّه‌ الابهى و توجّه ايشان به‌جهت خلاصى اولياء عليهم بهاء‌اللّه و‌عنايته مرقوم داشتند بعد از‌عرض اين فقره تلقاء وجه امنع اقدس ملکوت بيان باين کلمات عاليات ناطق قوله جلّ و عزّ طوبى از‌براى الف و حا عليه بهائى چه که در فکر خلاصى اولياى حقّ بوده و‌هستند. ينبغى له ان يکون کذلک انّا اخترناه و‌اصطفيناه لخدمة امرى المبرم المتين. و‌لکن چندى سکوت اولى. انتهى‌‌اين‌عبد عرض‌مى‌نمايد وعده دادن زخارف به‌جهت خلاصى مسجونين در اين ايّام جايز‌نه در دو وقت دو‌کلمه از‌لسان عظمت اين خادم فانى استماع نمود. يومى از ايّام فرمودند يا عبد حاضر حزب اللّه اليوم بايد به‌اين آيه مبارکه که از‌ قبل بر‌ خاتم انبياء روح ماسواه فداه نازل شده ذاکر باشند قوله تعالی ربّ افرغ علينا صبراً و ثبّت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرين. از اين کلمه مبارکه مستفاد مى‌شود که صبر تلقاء عرش مقبول و محبوبست و همچنين يومى از ايّام فرمودند انّ الظّالم يستنصر علينا بالمدافع و البنادق و الجنود و‌نحن نستنصر‌عليه بالقوىّ الغالب المقتدر القدير. و‌بعد اين دو فقره مکرّر در الواح نازل انّه يعلم ما اراده عمّا نطق به لسان عظمته. و اينکه ازنعاق ناعقين مرقوم داشتند هذا‌ما اخبرنا به القلم الاعلی اذجال فى مضمار البيان فى الزّورآء سبحان اللّه نفوسى که از امر بالمرّه غافل و بى اطّلاع گفته‌اند آنچه را که هيچ مشرکى نگفته اعاذنا‌‌اللّه و حضرتکم من شرّ هؤلاء. مدّتها در جمع آورى آيات و‌الواح و‌کتب بديعه منيعه مشغول بوده‌اند و‌قصدشان معلوم و واضحست. لذا جائز نيست از‌بعد آثار بديعه به‌آن نفوس داده شود. اين عبد در اين ايّام چند ورقى در‌بعضى از مطالب نوشته و چون حامل و‌حاوى‌‌آيات‌‌الهى و زياراتيست که در‌اين ايام مخصوص شهدا‌نازل شده ارسال مى‌شود.‌آن‌حضرت ملاحظه فرمايند و بعد نزد‌جناب ميرزا‌ع ل عليه بهاء‌اللّه ارسال نمايند. اگر در حضور بر‌مشرکين القا شود بأسى نبوده و نيست و‌لکن دادن نسخه ابداً جايز نه چه‌که در آيات الهى به‌الحاد مشغولند صغر حدّهم و شأنهم و کبرت اقوالهم. آيا‌ آفتاب را نمى‌بينند و‌امواج بحر را‌مشاهده نمى‌کنند. اگر‌اين ندا و‌اين صيحه و اين نباء اعظم را انکار نمايند بچه حبلی متمسّک و بچه امرى مستدلّ. اوراقى که نوشته و خدمت آن‌حضرت فرستاده از آن اوراق مقامش معلوم و و نيّتش مشهود و اين خادم فانى چون آن اوراق را ديده لازم دانست که لوجه اللّه ذکر نمايد آنچه را که مطالع انصاف و‌مظاهر عدل مشاهده نمايند و‌اغنام الهى را از ذئاب ارض حفظ فرمايند. و ديگر استدعا و عرض اين خادم فانى آنکه خدمت آقايان عظام افنان سدره عليهم من کل بهاء‌ ابهاه تکبير و‌سلام ابلاغ فرمايند و اين مرحمتى است از‌ آن‌حضرت نسبت به‌اين فانى. البهاء الظّاهر اللائح المشرق من افق عناية ربّنا و ربّکم علی حضرتکم و علی من يحبّکم لوجه اللّه ربّ العالمين.

خ ا د م فى ١٥ شهر شعبان المعظم سنه ١٣٠١

منابع
محتویات