کتابت لدی الوجه حاضر و بلحاظ عنآیات مالک اسماء مشرف ...

حضرت بهاءالله
اصلی فارسی

رقم (17) – من آثار حضرت بهاءالله – کتاب اقتدارات – صفحه 223 – 226

( 17 )

بنام یکتا خداوند مهربان

کتابت لدی الوجه حاضر و بلحاظ عنآیات مالک اسماء مشرف طوبی لنفس حضر لدی العرش کتابها بعد اذ نهیت عن التوجه الیه بما اکتسبت ایدی الظالمین کلمه ای در کتابت مشاهده شد که فی الحقیقه کلمه تامه بوده و هست اگر نفسی موفق بر عمل باو شود کل خیر را ادراک نماید و آن اینست یا مولای یا مقتدای مقاصدی رضاک از خدا بخواه بر اینکلمه ثابت باشی طوبی لمن شرب من هذه الکأس و کان من العارفین کرم حق لا یحصی و فضلش بی منتهی ابدا تعطیل در فیض فیاض نبوده و نیست حوائج کل را اجابت فرموده و خواهد فرمود اینکه در بعضی احیان تأخیر شده لاجل مصلحت آن نفس بوده البته باحسن از آنچه خواسته فائز شود و لکن از برای نفوسیکه فی الحقیقه برضایش متمسکند مقامی دیگر مقدر است طوبی لهم ثم طوبی لهم و کان فی کتابک اری السمآء و الارض و البحر الی آخرها کلها آثار قدرتک کخط جری من قلمک فلا حاجة ان استدعی بک لارسال خطک انتهی

بلی در یکمقام اطلاق این شأن بر کل اشیآء شده و میشود یعنی در کل حرکت قلم صنعیه الهیه ظاهر و مشهود و اولو الابصار بدیده ظاهر و باطن مشاهده مینمایند و لکن وجود کل بحرکت قلم اعلی معلق و شرافت کل بنسبته الیه بوده لذا کل محتاج بوده و خواهند بود موحد آنست که کل را مظاهر آیه اولیه حق داند و در کل ظهورات اسمائیه و صفاتیهء او را مشاهده نماید و آن آیه را مقدس از کل و حاکم بر کل مشاهده نماید تا چه رسد بنفس حق تعالی تعالی من ان یقترن بخلقه او یعرف بما سویه اگر نسبت را از وجود بردارد معدوم صرف خواهد بود چه جای آنکه مظهریت بر او اطلاق شود کل باو موجود و قائم و او از کل مقدس و منزه لا اله الا هو الغنی المتعال ذکر مقام ابوین در دار آخرت نموده بودید یکی از فضلهای مخصوصه این ظهور آنست که هر نفسیکه بمطلع امر اقبال نمود ابوین او اگر چه بایمان بظهور فائز نشده باشند پرتو آفتاب عنایت الهیه ایشانرا اخذ فرماید هذا من فضله علی احبآئه اشکر و کن من الحامدین

اوصیکم یا احبآء الله بالامانة الکبری بین عبادی و خلقی لان بها یرتفع امر الله فیما سویه و یظهر تقدیس امره بین العالمین کونوا امنآء بین العباد کذلک وصیناهم فی الالواح ان ربک لهو العلیم الحکیم قل توکلوا فی کل الامور علی الحق الغفور انه یعطی من یشآء ما یشآء و یمنع عمن یشآء ما اراد انه لهو المقتدر القدیر لا تحزنکم شیء ونات الدنیا قد قدر لکم ما لا یعادله شیء فی الابداع ان کنتم من العارفین استقیموا علی الامر علی شأن لا یزلکم اریاح المضلین

منابع
محتویات