هو الناطق من الأفق الأعلى يا يوسفُ إنّا ذكرناك مرة...

حضرت بهاءالله

من آثار حضرة بهاءالله – لئالئ الحكمة، المجلد 3، لوح رقم (160)

هو الناطق من الأفق الأعلى

يا يُوْسُفُ إِنّا ذَكَرْناكَ مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ وَنَذْكُرُكَ فِيْهذا الْحِيْنِ الَّذِيْ ارْتَفَعَ فِيْهِ النَّعِيْقُ مِنْ كُلِّ ظالِمٍ بَعِيْدٍ، وَنُوْصِيْكَ بِما يَرْتَفِعُ بِهِ أَمْرُ اللهِ رَبِّكَ الْعَلِيْمِ الْحَكِيْمِ، سُبْحانَ الله انسان متحيّر است از اعمال عباد غافل گويا خود را باقى و عالمرا باقى دانسته‌اند چه اگر بر فناى آن موقن بودند ارتكاب نمينمودند اعماليرا كه سبب نوحهٴ ملأ اعلى و اصحاب جنّت عُليا گردد، چه مقدار از قصرها كه در ليالى تغرّدات عنادل و تغنّيات ذات حمايل از آن مرتفع و در اصباح ناله و حنين ظاهر معذلك خلق غافل پند نگرفتند و متذكر نشدند، حق جَلَّ جَلالُهُ در جميع كتب و صحف كلرا باين يوم امنع اقدس بشارت داده و وعده فرموده و چون فجر يوم ظهور از انوار نيّر اعظم روشن كل باوهات خود مشغول و از او معرض بنعمتهاى فانيه از مائدهٴ الهيّه گذشتند، قسم بانوار آفتاب حقيقت اگر اقلّ از سمّ ابره برخسارت خود مطّلع شوند از عالم و آنچه در اوست بگذرند و بايادى خود خود را هلاك نمايند، زهى خسارت از براى نفوسيكه قدر يوم الله را ندانستند و از فيوضات آن خود را محروم نمودند، كلّ خير از براى نفسيكه زخارف و الوان عالم او را از مالك قدم محروم نساخت و بكمال استقامت بر امر قيام نمود إِنَّهُ يَرى نَفْسَهُ فِيْ مَقامٍ اعْتَرَفَ الْقَلَمُ وَاللِّسانُ بِالْعَجْزِ عَنْ ذِكْرِهِ، از حق ميطلبيم آنجنابرا موفّق فرمايد بر نصرت امرش بحكمت و بيان لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْمُقْتَدِرُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيْزُ الْمَنّانُ.

منابع
محتویات