قلم ابهى در كلّ احيان اهل امكان را بافق اعلى دعوت مينمايد تا از فضل ايّام الله محروم نمانند و از نسايم صبح ظهور كه علّت نشور و حيات مَنْ فِي القبور است ممنوع نگردند، آنجناب مدّتی در ظلّ سدرهٴ الهيّه ساكن بودند و بيانات سدره و اطوار آنرا مشاهده نمودند و شفقت و عنايت حق را نسبت بكل مطّلع شدند، حال تفكّر نمائيد حق در چه مقام از سموّ حكمت و علوّ مرحمت است و ناس در چه مقام، كل را بمحبّت و وداد امر نموديم باختلاف بر خواستند و بحكمت دعوت فرموديم اجابت ننمودند، چنانچه شنيدهايد كه در بعضی بلاد اختلاف ما بين احباب ظاهر و همچنين در بعض مدن خلاف حكمت مشهود چنانچه ضوضاء مشركين و منافقين در اماكن معلومه كه خود آنجناب مذكور داشتيد مرتفع شد، سبب نفی احبّاء الله از عراق اجتماع بوده و همچنين علّت نفی از ارض سرّ، مَعَ ذلك آنچه نهی ميشود احدی اصغا ننموده و نمينمايد إِلاّ مَنْ شاءَ اللهُ، اگر چه نفی علّت اثبات شده و خروج سبب انتشار امر الله گشته و لكن چون بر حسب ظاهر ضرّ اجتماع باصل شجره وارد است بايد دوستان حق از آن اجتناب نمايند و ارادهٴ خود را در ارادهٴ او فانی سازند، طُوْبى لَكَ بِما حَضَرْتَ لَدى الْعَرْشِ بِإِذْنِ رَبِّكَ الْمُشْفِقِ الْكَرِيْمِ، لا تَحْزَنْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُ جامِعُ ما تَفَرَّقَ وَمُبْعِثُ ما فاتَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْمُقْتَدِرُ الْقَدِيْرُ، إنشاء الله بكمال فرح وسرور در ذكر مطلع ظهور ناطق باشيد إِنَّهُ مَعَ الَّذِيْنَ وَفَوْا بِمِيْثاقِ اللهِ وَعَهْدِهِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْعَلِيْمُ الْحَكِيْمُ، كَبِّرْ عَلى وُجُوْهِ الَّذِيْنَ آمَنُوا بِاللهِ وَمَنْ فِيْ حَوْلِكَ مِنْ لَدى الْمَظْلُوْمِ الْغَرِيْبِ، الْبَهآءُ عَلَيْكَ وَعَلى الَّذِيْنَ تَمَسَّكُوا بِهذا الْحَبْلِ الْمَتِيْنِ.