لقمان حکیم

حضرت بهاءالله
اصلی فارسی

من آثار حضرت بهاءالله - مائده آسمانی، جلد 8 صفحه 32

مطلب چهل و سوم _ لقمان حکیم

قوله تعالی : " گفته‌اند لقمان با مولای خود عزم سفر نموده و چون شب در آمد لقان قدری راحت نمود و بعد برخاسته بذکر الٓهی مشغول چون مولای خود را خفته یافت گفت بهتر آنکه او را آگاه نمایم که شاید در اینوقت از دریای رحمت الٓهی قسمتی اخذ نماید لذا ببالین مولی حاضر و گفت ای مولی بر خیز که وقت تجارتست ابواب رحمت باز و طالبان ثروت حقیقی در سوق الٓهی ببیع و شری مشغول جهد کن تا بی‌نصیب نمانی و بمنزل خود راجع شد قدری گذشت مشاهده نمود مولی را نوم فرا گرفته باری مکرر ببالین مولی شتافته او را بیدار نمود و لکن کثرت نوم او را از قیام و تذکر باز داشت بالاخره قریب صبح لقمان ببالین حاضر گفت ای مولی بر خیز که آخر وقت است نزدیک بآن شده که بازار و تجارت منتهی گردد و تا فی الجمله وقت باقی است بتدارک ما فات قیام نما شاید در این هنگام آخر بفیوضات فیاض فائز شوی ."

منابع
محتویات