از حضرت عبدالبهاء در کتاب مفاوضات است قوله العزيز: "ملاحظه نما که طوائف عالم طائف حول اوهام و عبدة اصنام افکار و تصوّر و ابداً ملتفت نيستند و اوهام خويش را حقيقت مقدّسه از ادراکات و منزّه از اشارات شمرند و خويش را اهل توحيد و ملل سائره را عبده اوثان شمرند و حال آنکه ا صنام را باز وجودی جمادی محقّق امّا اصنام افکار و تصوّر انسان اوهام محض حتّی وجود جمادی ندارند فاعتبروا يا اولی الابصار."
و قوله العزيز: "ملکوت باصطلاح ظاهری آسمان گفته ميشود امّا اين تعبير و تشبيه است نه حقيقی و واقعی زيرا ملکوت موقع جسمانی نيست مقدّس است از زمان و مکان جهان روحانی است و عالم رحمانی و مرکز سلطنت يزدانی است مجرّد از جسم و جسمانی است و پاک و مقدّس از اوهام انسانی."