و نیز در اثری بامضاء خ ا د م ٦٦ است : " اینکه سؤال نموده بودید شخصی با شخصه مدّعی شد که تو عقد منی و آیهٴ رضا را من و تو قرائت نمودیم و بمهر معیّنی هم موافق حکم کتاب مقرّر دیگر از طرفین کسی را نداشتند که باذن و اجازهٴ ایشان واقع شود و شهود دیگر هم در میان نبود حال شخصه منکر است میگوید ابداً همچو امری واقع نشده و کذب است تکلیف چیست و حکم این مراتب تلقاء وجه عرض شد فرمودند این عقد موافق حکم کتاب واقع نشده چه که باید خطبه خوانده شود و جمعی حاضر باشند تا بعد احدی نتواند انکار نماید خطبه فرض نیست ولکن شهود لازم است و بعد از تحقّق بیت عدل رجال آن البتّه شخصی را مع بعضی از برای این امر مخصوص معیّن مینمایند تا امور موافق قانون الهی جاری شود اگر ما بین دو نفر فی الحقیقه هم امری واقع شود چون بما حکم اللّه واقع نشده مقبول نبوده و نیست چه اگر بغیر این عمل شود سبب هرج و مرج و فساد و جدال خواهد شد انّه ظهر و اظهر صراطه المستقیم تا هر امری در مقام خود محکم مشاهده شود لهما ان یتوبا و یرجعا الی اللّه الغفور الکریم انّه یغفر عباده و هو المشفق العزیز الرّحیم "
و از حضرت ولیّ امراللّه خطاب به محفل روحانی ملّی بهائیان ایران است قوله المطاع : " شهادت نساء جائز و تعیین عدد شهود راجع بامنای محفل ملّی روحانی است "