طلاق و تربّص

حضرت بهاءالله, حضرت عبدالبهاء, حضرت ولی امر الله
نسخه اصل فارسی

لوح رقم (76) امر و خلق – جلد 4

٧٦ - طلاق و تربّص

و نیز در کتاب اقدس است قوله الاعلی : " اِنَّ اللّهَ اَحَبَّ الْوَصْلَ وَ الوِفاق وَ اَبْغَضَ الفَصْلَ و الطّلاق " .... " وَ اِنْ حَدَثَ بَیْنَهما کدُوُرَةٌ اَوْ کُرْهٌ لَیْسَ لَه اَنْ یُطَلِّقَها وَ لَهُ اَنْ یَصْبِرَ سنةً کاملةً لَعَلَّ تَسْطَعَ بینهما رائحةُ المحبّة وَ اِنْ کَمُلَتْ و ما فاحَتْ فلا بأس فی الطّلاق اِنّه کانَ علی کلّ شئٍ حکیماً .... و الّذی طَلَّقَ لَهُ الاختیار فی الرّجوع بعد انقضاء کلّ شهر بالمودّة و الرّضا ما لم تَسْتَحْصِن و اذا اسْتَحْصَنَتْ تَحَقَّقَ الفصلُ بوصلٍ آخر و قضی الامرُ اِلّا بعد امرٍ مبین .... و الّتی طُلِّقَتْ بما ثبت علیها منکر لا نفقة لَها ایّام تَرَبُّصِها کذلک کان نیّر الامر من افق العدل مشهوداً "

و در لوحی است قوله الاعلی : " لازال وصل و اتّصال لدی اللّه محبوب و فصل و انفصال مبغوض خذوا ما احبّه اللّه و امرکم به انّه یعلم و یری و هو الامر الحکیم "

و از حضرت ولی امراللّه خطاب به محفل روحانی مرکزی ایران است قوله العدل : " امّا در خصوص کراهت بین زوج و زوجه از هر طرفی کراهت واقع حکم تربّص جاری در این مقام حقوق طرفین مساوی امتیاز و ترجیحی نه "

و قوله المطاع : " راجع بتأدیه مخارج لازمه در مدّت تربّص حکمش راجع به بیت عدل اعظم است و عجالةً آنچه را امنای محفل مرکزی قرار دهند محبوب و متبوع و مقبول است "

و در رساله سؤال و جواب است : " و دیگر سؤال از طلاق نموده چون حقّ جلّ جلاله طلاق را دوست نداشته در این باب کلمه‌ای نازل نشده ولکن از اوّل فصل الی انتهای سنه واحده باید دو نفس مطّلع باشند او ازید و هم شهداء اگر در انتهاء رجوع نشد طلاق ثابت باید حاکم شرعی بلد که از جانب امنای بیت العدل است در دفتر ثبت نماید ملاحظه این فقره لازم است لئلّا یحزن به افئدة اولی الالباب "

و از حضرت عبدالبهاء در خطابی بآقا نصر اللّه شهمیرزادی است قوله الجلیل : " امّا مسألهٴ طلاق لابد باید باطّلاع حکومت یا معرفت ارباب نفوذ باشد و الّا محاذیر واقع در هر صورت نکاح و طلاق باید در تحت مرکزی نافذ جاری گردد تا اگر طرفین اختلال خواهند مقتدر نباشند بلکه مجبور باطاعت باشند "

و از حضرت ولی امراللّه خطاب به محفل مرکزی ایران است قوله المطاع : " راجع بمسألهٴ طلاق آنچه در کتاب اقدس و سؤال و جواب مسطور است باید اجراء گردد جزئیّات ثانویّهٴ غیر منصوصه راجع باُمنای بیت عدل اعظم است در وقت حاضر ثبت طلاق در سجلّ محفل و دفتر رسمی دولت بکمال دقّت و اختصار لازم و واجب "

و در ابلاغیّه‌ای است : " راجع بورقهٴ طلاق که بضمیمه تقدیم نموده بودید مورد تصویب حضرتشان واقع شد "

و از حضرت عبدالبهاء خطاب به بهائیان امریکا است قوله الجلیل : " باری در ایران مسألهٴ طلاق پیش بنهایت سهولت تحقّق می‌یافت در میان ملّت قدیمه متصّل بواسطه امر جزئی طلاق واقع میگردید چون انوار ملکوت تابید نفوسی که از روح بهأ اللّه زنده شدند بکلّی از طلاق اجتناب نمودند حال در ایران در میان احبّا طلاق واقع نمیگردد مگر آنکه امر مجبری در میان آید و ایتلاف مستحیل باشد در اینصورت نادراً طلاق واقع گردد حال احبّای امریک نیز باید بر این روش و حرکت سلوک نمایند از طلاق نهایت اجتناب داشته باشند مگر آنکه سبب مجبری در میان آید که طرفین از یکدیگر بیزار گردند و باطّلاع محفل روحانی قرار بر فصل دهند و یکسال باید صبر و تحمّل کنند اگر در ظرف این یکسال ایتلاف حاصل نشد طلاق واقع گردد نه اینکه به مجرّد ادنی تکدّر و اغبراری که در بین زوج و زوجه واقع زوج با زن دیگر بفکر الفت افتد و یا نعوذ باللّه زوجه نیز در فکر زوجی دیگر افتد این مخالف عصمت ملکوتی و عفّت حقیقی است احبّای الهی باید نوعی سلوک نمایند که دیگران حیران مانند زوج و زوجه باید الفتشان جسمانی محض نباشد بلکه الفت روحانی و ملکوتی باشد این دو نفس حکم یک نفس دارند و چقدر مشکل است یک نفس از هم جدا شود .... اگر سبب طلاق یکی از این دو باشد البتّه ... بوبال عظیمی گرفتار گردد "

و قوله الجمیل : " فی الحقیقة انسان باید بوفا قیام نماید و ثبوت و استقامت بنماید علی الخصوص بقرین و همنشین خویش و همدم و ندیم خود زیرا حقوق در بین ایندو قدیم و محکم و متین و انسان آنچه بکوشد از عهدهٴ اکمال بر نیاید ولی بقدر امکان قصور نشاید "

و از حضرت ولی امراللّه خطاب به محفل روحانی مرکزی ایران است قوله الصّواب : " امر طلاق بسیار مذموم و قبیح و مخالف رضای الهی است آنچه از قلم حضرت عبدالبهاء در این خصوص نازل بین عموم یاران انتشار دهند و کلّ را بیش از پیش متذکّر دارند اجرای حکم طلاق مشروط بتصویب و اجازهٴ امنای محفل روحانی است باید در این قضایا اعضای محفل مستقلّاً بکمال دقّت تمعّن و تجسّس و تفحّص نمایند اگر چنانچه عذر شرعی موجود و اتّحاد و ایتلاف بهیچوجه من الوجوه ممکن نه و تنفّر شدید و اصلاح و دفع آن محال طلاق و افتراق را تصویب نمایند "

و راجع بآیهٴ جواز رجوع زوج بزوجهٴ مطلّقهٴ خود در هر ماه قوله المطاع : " تنفیذ حکم اصطبار و احکام دیگر که منصوص کتاب از فرائض حتمیّهٴ بهائیان و تخلّف بهیچ وجه جائز نه "

و راجع بازدواج بعد از طلاق قوله المطاع : " اجرای عقد لازم و اعطای مهریه واجب"

و راجع بنفقه در مدّت اصطبار منتهی بطلاق که به میل زوجه صورت گرفته باشد قوله الصّریح : " در هر حال نفقه را باید زوج بر حسب حکم کتاب تأدیه نماید "

و در رساله سؤال و جواب است : " سؤال : هر گاه زمان اصطبار منقضی شود و زوج از طلاق دادن امتناع نماید تکلیف ضلع چیست جواب : بعد از انقضاء مدّت طلاق حاصل ولکن در ابتداء و انتهاء شهود لازم که عند الحاجة گواهی دهند . سؤال : در مدّت اصطبار هر گاه متضوّع شود رائحهٴ حبّ و باز کراهت حاصل شود و در ظرف سنه گاه کراهت و گاه میل و در حال کراهت سنه بآخر رسد در اینصورت افتراق حاصل است یا نه جواب : در هر حال کراهت واقع شود از یوم وقوع ابتدای سنهٴ اصطبار است و باید سنه بآخر رسد

سؤال : در باب طلاق که باید صبر شود یک سنه اگر رائحهٴ رضا و میل بوزد از یکطرف و طرف دیگر نوزد حکم آن چگونه است جواب : حکم برضایت طرفین در کتاب اقدس نازل اگر از هر دو طرف رضایت نباشد اتّفاق واقع نه سؤال اگر شخصی در خیال جلای وطن باشد بالفرض و اهل او راضی نشود و منجرّ بطلاق گردد و ایّام تدارک سفر طول کشد تا یک سنه آیا از ایام اصطبار محسوب است و یا آنکه از یوم مفارقت باید حساب شود و یک سنه صبر نماید جواب اصل حساب از یوم مفارقت است ولکن اگر قبل از مسافرت بیکسال مفارقت نمایند و عرف محبّت متضوّع نگردد طلاق واقع و الّا از یوم مسافرت حساب نمایند تا انقضای یک سنه بشروطی که در کتاب اقدس نازل شده .

سؤال : بعد از قرائت آیتین و اعطاء مهر اگر کره واقع شود طلاق بدون اصطبار جائز است یا نه جواب : بعد از قرائت آیتین و اعطاء مهر قبل از قِران اگر ارادهٴ طلاق نماید جائز است ایّام اصطبار لازم نه ولکن اخذ مهر از مرئه جائز نه .

سؤال : اگر در ایّام اصطبار اقتران واقع شود و بعد ندامت حاصل گردد آیا ایّام قبل از اقتران از ایّام اصطبار محسوب است و یا آنکه سال را از سر گیرد و آیا بعد از طلاق تربّص لازم است یا نه جواب : اگر در ایّام اصطبار الفت بمیان آید حکم زواج ثابت و باید بحکم کتاب عمل شود و اگر ایّام اصطبار منتهی شود و بما حکم به اللّه واقع گردد تربّص لازم نه و اقتران مرء با مرءة در ایّام اصطبار حرام است و اگر کسی مرتکب شود باید استغفار کند و نوزده مثقال ذهب به بیت العدل جزای عمل برساند "

و از حضرت عبدالبهاء در خطابی است قوله العزیز : " امّا مسألهٴ طلاق میتواند شخص بکلّی آنچه موافق رأیش است مجری دارد نهایتش این است که زوجه را یکسال بیسر و سامان نگذارد و این مثل عدّه است و نهایتش این است که پیش مدّت تکلیف نفقه چند ماه بود حال یکسال است و امّا اگر جهتین کامل باشند و عوارضی در میان حاصل گردد که سبب برودت شود در فصل تامّ تعجیل نکنند یکسال صبر نمایند شاید آن عوارض زائل گردد و دوباره الفت حاصل شود "

منابع
محتویات