عاقبت وخیم عالم و رؤساء و سلاطین و حرب عمومی و سپس صلح

حضرت بهاءالله, حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

لوح رقم (179) امر و خلق – جلد 4

١٧٩ - عاقبت وخیم عالم و رؤساء و سلاطین و حرب عمومی و سپس صلح

و راجع به عاقبت وخیم عالم و سلاطین جهان در سورة الملوک خطاب بعموم است قوله الاعلی : " و ان لم تستنصحوا بما انصحناکم فی هذا الکتاب بلسان بدع مبین یأخذکم العذاب من کلّ الجهات و یأتیکم اللّه بعدله اذاً لا تقدرون ان تقوموا معه و تکوننّ من العاجزین فارحموا الی انفسکم و انفس العباد ثمّ احکموا بینهم بما حکم اللّه فی لوح قدس ملیح الّذی قدّر فیه مقادیر کلّ شئ و فُصِّلَ فیه من کلّ شئ تفصیلاً و ذکری لعباده الموقنین "

و در لوحی است قوله الاعلی : " انّ التّمدن الّذی یذکره علماء مصر الصّنایع و العقل لو یتجاوز حدّ الاعتدال لتراه نقمة علی النّاس کذلک یخبرکم الخبیر انّه یصیر مبدء الفساد فی تجاوزه کما کان مبداء الاصلاح فی اعتداله تفکّروا یا قوم و لا تکونوا من الهائمین سوف تحترق من ناره و ینطق لسان العظمة الملک للّه العزیز الحمید "

و در کلمات فردوسیّه است قوله الاعلی : " بشنو ندای مظلوم را بصلح اکبر تمسّک نمائید اسباب عجیبه و غریبه در ارض موجود ولکن از افئده و عقول مستور و آن اسبابی است که قادر است بر تبدیل ارض کلّها و سمیّت آن سبب هلاک "

و قوله الاعلی : " باری الامر عظیم عظیم زود است که انقلاب اکبر ظاهر فو نفسه الحق که تفصیل فرماید مابین کلّ "

و قوله الاعلی : " عالم منقلب و أحدی سبب آنرا ندانسته بأساء و ضرّاء احاطه نموده ارض آرام نخواهد گرفت مگر بندای اسکنی ولکن نظر باُسّ اساس سیاست الهی و اصول احکام ربّانی در القای کلمه توقّف رفته و میرود "

و قوله الاعلی : " ک ضلع جناب حاجی جو علیها بهاء اللّه الابهی بنام دانای یکتا یا ورقتی و یا امتی ذکرت در ساحت مظلوم مذکور و این لوح مبارک نازل تا چشمت بمشاهده آثار الهی روشن و قلبت بذکرش منوّر گردد عالم از برای عرفان مالک قدم خلق شده ولکن اهلش حجّت الهی را انکار کردند و بر کفران نعمت قیام نمودند عنقریب آثار غضب اسم قهّار روی زمین را اخذ نماید و مقتدرین را به سقر فرستد "

و قوله الاعلی : " اگر اهل ارض فی الجمله تفکّر کنند ادراک می نمایند که مصلحت کلّ ظاهراً و باطناً توجّه بحقّ جلّ جلاله بوده و هست غفلت عباد و اعمال باطلهٴ ایشان بصور بلایای مختلفه ظاهر شده و ارض را احاطه کرده نظر بما قدّر من القلم الاعلی این جهان را نار حروب و دخان بلایا اخذ نموده و آن شعله در بلاد ایران مستور است و البتّه ستر را ظهور و بروزی از پی مگر بملاحظه نفوس مقدّسهٴ ثابته راسخهٴ مطمئنّه مستقیمه بلایای کبری و رزایای عظمی منع شود انّه علی کلّ شئ قدیر لکن آنچه از قلم اعلی نازل اکثرش ظاهر و مشهود چنانچه اکثری دیده‌اند و ما بقی هم البتّه ظاهر و هویدا گردد "

و در اثری : " هو المقتدر علی ما یشاء بقوله کن فیکون انّ الخادم الفانی یصیح امام وجه العالم الی در فقرهٴ نزاع دولتین ارادة اللّه چنین تعلّق گرفته بعد از وهن کلّی بدولت عثمانی سائر دول میان افتاده صلح بدهند و بعد از چندی حکومت روی ارض کلّ تغییر کند ظلم عالم را احاطه کند پس از انقلاب کلّی شمس عدل از افق غیب طالع شود کذلک نطق لسان صدق مبین "

و از حضرت عبدالبهاء نطقی در عکّا ٣٠ مارچ ١٩١٥ است : " من آنچه باید بروم در جمیع اطراف و اکناف فریاد بزنم زدم در جمیع شهرها نداء بملکوت اللّه بیان کردم فریاد بظهور امر اللّه زدم حجّت بر کلّ کامل شد و در تمام محافل ذکر کردم که تعالیم جمال مبارک این است صلح و سلام است وحدت عالم انسانی است روح و ریحان است و اگر این تعالیم جمال مبارک مجری نشود عالم در خطر است اروپا مثل قورخانه شده است منوط بیک شراره است خطر عظیم در پی است بشارات الهی بگوش جمیع رسید حال دیگر نوبت احبّاء است من باید قدری سکوت بکنم ایّامی چند خاموش باشم این است که خدا این اسباب را فراهم آورده است حالا نوبت احبّاء است باید احبّاء ندا بملکوت اللّه بلند نمایند "

و قوله : " عبدالبهاء چهار سال سر گشتهٴ کوه و صحرا و گم گشتهٴ دشت و دریا بود و در جمیع ممالک غرب بشارت بظهور ملکوت اللّه داد .... و بجمیع توضیح نمود که اگر این تعالیم ترویج نگردد و امتثال نشود بلای عقیم در عقب است و جمیع ممالک اروپا نظیر جبّه خانه است مملّو از موادّ ملتهبه بشرارهئ‌ی شعله زند و همچنین یکسال و نیم پیش تحریری تصدیر یافت و بایران ارسال شد و آقا میرزا علی اکبر میلانی طبع نموده در جمیع ممالک انتشار داد صریحاً نگاشته شد که عالم در خطر عظیم است و آنچه الیوم واقع صریح آن نامه البتّه ملاحظه نموده‌اید با وجود این ناس متنبّه نشده‌اند "

و قوله العزیز : " من در جمیع مجامع بصوت بلند فریاد میزدم که ای قوم عالم انسانی در خطر عظیم است و اروپا مانند یک جبّه خانه شده که منوط یک شراره است که شعله‌اش بفلک اثیر رسد بیائید و شما نگذارید و محافظ انسانیّت شوید شش هزار سال است انسان مبتلا بمرض تعصّب دینی و جنسی و وطنی و سیاسی بوده دیدید که فائده نبخشید حال بیائید و سیاست الهی یعنی سیاست محبّت را اختیار کنید اگر نشد ممکن است بحالت اولیّه رجوع نمود این چه کاری است اگر خدا انسانرا نمیخواست خلق نمیکرد و خوراک نمیداد تربیت نمیکرد پس خدا انسان را دوست میدارد آیا خوب است که ما سیاست انسان را انتخاب کنیم یا سیاست خدا دین باید مروّج تمدّن و علم باشد و اگر نباشد عدمش بهتر از وجود است مثلاً اگر از نفس دوا مرض حاصل شود نخوردنش بهتر است تعصّب جنسی چرا همه اولاد یک پدر و یک مادرند دیگر آنکه هر کسی در عالم وهم یک محلّی را از برای خود گذارده خطّ وهمی برایش درست کرده که این وطن من است و آن وطن تو است تمام مثل سگهائی که یک طرف کوچه را ملک خود میدانند که اگر سگ دیگری آید فوراً هجوم مینمایند وطن انسان زیر هزار من خاک است حیف نیست اینهمه خونها از برای خاک ریخته شود "

و قوله العزیز : " عبدالبهاء در کنائس و محافل اروپ و امریک در اکثر مدن نعره زنان اعلان امر حضرت بهاءاللّه نمود و ندا بملکوت ابهی کرد و براهین لامعه اقامه نمود و دلائل ظاهره و حجّت باهره اظهار کرد ابداً از برای نفسی عذری نماند بلکه بسیاری از خطابه‌ها در روزنامه‌ها اعلان بآفاق شد با وجود این ناس در خواب غفلت گرفتار متمسّک به مجاز و از حقیقت بیزار هنوز ناس در شهوات نفسانیّه منهمک بدرجه‌ای که صور اسرافیل بیدار ننماید البتّه این غفلت و کفران نعمت و عدم انتباه سبب حسرت و مشقّت و جنگ و جدال و حصول خسران و وبال است و اگر اهل عالم توجّه باسم اعظم ننمایند خطر عظیم در استقبال ولی در حقّ یاران امیدم چنان است که آثار لطف الهی ظاهر گردد امورشان از جمهور استثناء یابد "

و نیز از حضرت عبدالبهاء در سفر نامهٴ امریکاست قوله العزیز : " الآن من چون نگاه میکنم می‌بینم جمیع دول و ملل شکست خورده و در بیابانها ریخته و پاشیده‌اند و امر اللّه قاهر و غالب و مهیمن بر کلّ است جمیع وقوعات آینده در نظر مظاهر مقدّسه ظاهر و عیان است .... اگر دول جمهوری امریکا جمعیت مینمودند در مسأله صلح متّحد میشدند و جمیع به محافل لاهای رجوع می‌کردند سائر دول اروپا هم پیروی این افکار مینمودند امّا از جهتی دیگر اگر این جنگ عمومی در اروپا واقع شود زودتر صلح بین ملّل تحقّق یابد و همچنین باید این افکار صلح بین عموم منتشر شود و بعد مالیّون از قرض دادن برای حرب و کمپانیهای راه آهن از حمل و نقل آلات حربیّه و افراد لشکر از جنگ و خونریزی ابا و امتناع نمایند و همچنین حدود معیّن شود .... ترقیّات مادیّهٴ اروپا بحدّ یقف می رسد هر امری که بحدّ یقف رسید لابد تدنّی نماید امیدواریم که ترقیّات روحانیّه شامل حال آنها بشود و صیانت نماید .... این مدنیّت جسمانیّه بدون قوّهٴ قوّیهٴ معنویّه و مدنیّت الهیّه سبب راحت تمام و آسایش تامّ نشود مشکلات بیشتر شود و شدائد ازدیاد یابد .... تازه دولت امریکا پانزده ملیون دلار برای مصارف کشتی جنگی مهیّا نموده و لابدّ بر این است که قبل از صلح عمومی جنگی عظیم واقع شود .... یکی از حرب عمومی بین دول سؤال نمود فرمودند لابدّ خواهد شد امّا امریکا داخل نمیشود این جنگ در اروپا میشود شما یک گوشه‌ای را گرفته‌اید که کاری به مملکت دیگر ندارید نه بفکر گرفتن قطعات اروپ هستید زیرا که برای شما محیط اتلانتیک یک قطعهٴ طبیعی بسیار محکمی است .... و در سؤال و جواب در عمارت ییلاقی امریکا فرمودند اوّل علم صلح در اینجا بلند میشود یقین بدانید که این میشود چونکه انسان از مبادی نتیجه میگیرد و آن این است که اینجا صلح اوّل در میان خود ملّت برقرار میشود و از اینجا سرایت باطراف خواهد نمود "

و در سفر نامهٴ اروپاست قوله العزیز : " عنقریب خواهید دید که تمدّن اروپائیها نیز منجر بجنگ عالمگیر و منتهی بأنقلاب و هرج و مرج میشود "

منابع
محتویات