در کتاب مستطاب اقدس ميفرمايند قوله تعالی: "و ليس لأحد ان يفتخر علی احد کلّ ارقآء له و ادلّآء علی انّه لا اله الّا هو انّه کان علی کلّ شیء حکيما." (بند ۷۲)
حضرت عبدالبهاء جلّ ثنائه در يوم سیام ماه اگست ١٩١۴ فرمودند قوله العزيز: "انانيّت و خودپسندی سبب جميع اختلافاتست هيچ آفتی در عالم وجود مثل خودپسندی نيست و آن اين است که انسان ديگريرا نهپسندد و خود را بهپسندد خودپسندی عجب ميآورد، تکبّر ميآورد و غفلت ميآورد. هر بلائيکه در عالم وجود حاصل ميشود چون درست تحرّی بکنيد از خودپسندی است. ما نبايد خود را بهپسنديم بلکه سايرين را بهتر بدانيم حتّی نفوسی که مؤمن نيستند زيرا حسن خاتمه مجهول است. چه بسيار نفوسيکه حال مؤمن نيستند و روزی بيايد که ايمان بياورند و مصدر خدمات عظيمه شوند و چه بسيار نفوسيکه حال ايمان دارند ولی در آخر حيات غافل از حقّ گردند. ماها بايد هر نفسی را بر خود ترجيح دهيم و اعظم و اشرف و اکمل بهبينيم ولی بمجرّد اينکه خود را از ديگران ممتاز بهبينيم از طريق نجات و فلاح دور شدهايم. اين از نفس امّاره است که هر چيزی را بنظر انسان بد مينماياند، يک ذلّت محض را شرف کبری ابراز ميکند يک مصيبت عظمی را آسايش بيمنتهی جلوه ميدهد. و چون خوب تحقيق کنيم آن بئر ظلماء خودپسنديست زيرا انسان اطوار و رفتار ديگران را نمیپسندد بل احوال و آداب و شئون خود را میپسندد. خدا نکند که در خاطر يکی از ماها خودپسندی بيايد خدا نکند خدا نکند خدا نکند. ماها بايد وقتی که بخودمان نگاه ميکنيم بهبينيم که از خودمان ذليلتر، خاضعتر، پستتر کسی ديگر نيست و چون بديگری نظر اندازيم بهبينيم که از آنها کاملتر، عزيزتر، داناتر کسی نيست زيرا بنظر حقّ بايد بجميع نگاه کنيم. بايد آنها را بزرگوار بهبينيم و خود را خوار و هر قصوريکه در نفسی میبينيم آن را از قصور خود دانيم زيرا اگر ما قاصر نبوديم آن قصور را نميديديم. انسان بايد هميشه خود را قاصر و ديگريرا کامل بيند .... اين را بدانيد در قلبی که ذرّهای نورانيّت جمالمبارک است کلمه من از لسانش جاری نميشود يعنی کلمه من که دلالت بر خودپسندی کند که من چنين و چنان کردم من خوب کردم فلانی بد کرد. اين کلمه انانيّت ظلمتی است که نورانيّت ايمان را ميبرد و اين کلمه خودپسندی بکلّی انسان را از خدا غافل ميکند."
و در لوح احبّای يزد از قلم مبارک مرکز ميثاق جلّ ثنائه نازل قوله تعالی: "امّا وسائل وصول بحسن خاتمه اين است که بايد از عجب و کبر احتراز نمود و خودپسندی را مبغوض دانست و در جميع اوقات شرمسار بود و از هواجس نفس و هوی بيزار و از اهل فتور و غرور در کنار و ثابت بر عهد و ميثاق و عليکم البهآء الأبهی عع"