مورخ ٢٧ جون ١٩١٣ در پورت سعید : درباره خصوصایات و تأثیرات عظیمه مجالس روحانی

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

مورخ ٢٧ جون ١٩١٣ در پورت سعید :
درباره خصوصایات و تأثیرات عظیمه مجالس روحانی 1

(خطابات جلد سوم، ص. ۲۹-۳۰)

هواللّٰه

فی الحقيقه خوب مجلسی است، بهتر از اين نمی شود. حاضرين از احبّای الهی در کمال توجّه الی اللّه با يکديگر نشسته اند و قلوب در نهايت محبّت و الفت و صدور منشرح وجناب آقا ميرزا جعفر هم ميزبان مهربان. اينجا را مجمع البحرين می گويند و در قرآن ذکر مرج البحرين است يعنی جائيکه حضرت موسی و يوشع با شخصی بزرگوار”علّمناه من لدنّا علماً “ ملاقات نمودند، موقعی که ماهی مرده زنده شده و اين معنی بديع دارد.

باری اميدواريم انشاء اللّه تأييدات غيبيّه پياپی رسد و اينگونه مجالس مکرّر فراهم آيد. در عالم وجود اين مجالس تأثيرات عظيمه دارد. نفوسی که آگاهند پی می برند که چه آثار و نتائجی خواهد داشت. در کور حضرت مسيح، حواريّون محفلی در بالای کوه داشتند که اگر خوب تدقيق شود، جميع آنچه بعد واقع شد از نتايج آن اجتماع است. پس از آنکه حواريّون بعد از حضرت مسيح متفرّق شدند و مضطرب بودند، مريم مجدليّه سبب شد که حضرات را دوباره جمع نمود و در امر حضرت مسيح ثابت و راسخ کرد و به آنها گفت که چرا مضطرب و سر گردانيد؟ امری واقع نشده، زيرا مکرّر حضرت می فرمودند که اين امر واقع خواهد گرديد؛ ولی جسم از انظار مستور شد، امّا حقيقت ساطع و لامع است و مصيبتی بر آن وارد نه، بلکه اين توهين بر جسد مسيح است، نه بروح حقيقی. چرا مضطربيد؟ و از اين گذشته، حضرت مصائبی داشتند که يک روز آن را کسی تحمّل نتواند. سه سال متمادياً در صحرا بودند. گاهی به گياه گذران می کردند، گاهی خاک زمين را بالين خويش می نمودند. شبها چراغی جز ستاره های آسمان نداشت. با وجود اين زحمت و مشقّت بی پايان، شما ها را به جهت امروز تربيت کرد. اگر بوی وفائی در مشام داريد، او را فراموش ننمائيد، به راحت نپردازيد آسايش خويش نخواهيد. اگر اهل وفائيد بياد و ذکر او مشغول باشيد. آيا سزاوار است آن روی تابان را فراموش کنيم؟ آيا سزاوار است آن عنايات را از ياد محو نمائيم؟ آيا سزاوار است از آن جانفشانی حضرت چشم پوشيم، مثل سائرين در فکر خوردن و خوابيدن باشيم، در فکر نعمت و آسايش افتيم؟ چگونه اين را وفا می توان گفت، که اين هيکل مکرّم مستور شود و ما بهوای خود مشغول گرديم؟ باری حضرات را جمع کرد. نهايت بالای جبل مهمانی شد. بعد از آنکه چند نفر ذکر الطاف بی پايان حضرت نمودند، گفتند بايد ديد وفا چگونه اقتضا می کند، چنان کنيم. شبهه ای نيست که بعد از حضرت وفا قبول نمی کند ما راحت باشيم، بلذائذ دنيوی مشغول گرديم و به خيال خويش پردازيم، بلکه بايد آنچه داريم و نداريم جميع را فدا کنيم. اوّلا از هر چه هست بگذريم. نفوسی که تعلّق دارند، عذر بخواهند. نفوسی که ندارند، تعلّق ننمايند. هيچکس جز فکر او فکری نداشته باشد. جميع افکار را حصر در عبوديّت نمائيم. مشغول نشر نفحات او باشيم و در انتشار کلمه او بکوشيم. هم عهد شدند و قرار واقعی دادند و از جبل پائين آمده، هر يک فرياد کنان بطرفی رفتند و به خدمت ملکوت پرداختند.

آنچه در کور حضرت مسيح واقع، همه از نتائج آن مجلس بود والی الآن آثارش موجود است. حال ما هم که در اين موقع نشسته ايم، با کمال روحانيّت و الفتيم. اميدوارم نتائج عظيمه از اين الفت حاصل شود.



  1. نطق مبارک در شب ٢٧ جون ١٩١٣ در پورت سعيد
منابع
پیوست‌ها
Tablet audio