و از جمله مهاجرين و مجاورين جناب آقا محمّد ابراهيم تبريزی بود * اين شخص کريم خلق عظيم داشت و سليل جناب عبدالفتّاح در سجن عکاء بود * چون از محبوسی پدر خبر يافت سريعاً بسجن عکا شتافت تا در اين مشقّت کبری شريک و سهيم پدر بزرگوار باشد * با هوش و گوش بود و از باده محبّت اللّه مست و پر جوش * سکونی غريب داشت و متانتی عجيب از اخلاق پدر نصيب داشت و الولد سرّ ابيه بود * لهذا در جوار پروردگار مدّتی مديده براحت و آسايش کبری محفوظ بود روز بکسب و کار ميپرداخت و شام به درخانه ميشتافت و با ياران دمساز بود و با ثابتان هم نغمه و هم آواز غيور بود و شکور و پاک بود و حصور و مطمئن بفضل و عنايت ربّ غفور * شمع پدر بر افروخت و خاندان مشهدی عبد الفتّاح روشن نمود و سلاله باقی در اينجهان فانی تشکيل نمود * هميشه سبب سرور ياران بود و باعث روح و ريحان دوستان فطين بود و ذکی و متين بود و رزين حيات خويش را بايمان و ايقان و اطمينان بفضل منّان منتهی نمود * سقاه اللّه کأس العفو و الغفران و جرّعه من عين العناية و الرّضوان و رفعه الی اوج الفضل و الاحسان * و قبر معطّرش در عکا است *