هو الله - ای يار قديم ای ثابت بر پيمان اگر چه مدّتيست…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

۹۸

هو الله

ای يار قديم ای ثابت بر پيمان اگر چه مدّتيست مديد که از کثرت موانع فرصتی نيافتم که بکمال روحانيت بآنجناب نامه نگارم. ولی حقيقت قدم روحی لأحبّائه الفداء واقف و آگاه که دل و جان در نهايت انتباه نفسی بر نيارم مگر آنکه بياد تو افتم و سرور و شادمانی جويم و از حقّ استدعا کنم که ابواب سرور و حبور از هر جهت بگشايد و در جميع احوال تأييد فرمايد تا بعبوديّت آستان مقدّس شريک و سهيم اين سر دفتر سودائيان گردی و انيس و مونس اين سرور شيدائيان باری مقصد اينست که دائماً بياد تو بودم و دمی نياسودم و آنچه تضرّع و زاری بايد ببارگاه قدس نمودم و منتظر نتائج آن مناجات هستم انّ ربّی کريم وهّاب

در خصوص فساد غافلان مرقوم نموده‌ايد الحمد للّه رجع کيدهم فی نحرهم و جعل طائرهم فی عنقهم و سيخرج اللّه لهم کتاباً يلقونه منشوراً و يجعل لؤلؤ الفضل علی رؤوس عباده منثوراً و لا يزيد مواهب ربّک أهل الغرور الّا کبراً و نفوراً حال بايد احبّای الهی در تأسيس بنيان عزّت ابدی بکوشند. يعنی در بين خلق باخلاق حقّ محشور گردند سليم باشند و حليم صادق باشند و امين. خاضع باشند و خاشع، خيرخواه گردند و مهربان. اطاعت حکومت نمايند و حسن الفت با جميع امّت. اگر چنانچه کسی طريق انصاف نپويد و ظلم و اعتساف نمايد نبايد اعتنا نمود بل بمقابل جفا وفا کرد و بتلافی نيش شهد و نوش داد اذيّت را برعايت مقاومت نمود و جهالت را بعلم و فضيلت تقابل کرد. شتم و لطم را بستايش و کتم ستر نمود و ضربت و زخم را بمرهم محبّت معالجه کرد. بجميع اسباب تشبّث نمود که بعون و عنايت حضرت احديّت صداقت و امانترا در حقّ ملک و ملّت ظاهر و آشکارا نمود.

أس اساس سيّئات نادانی و جهالت است. لهذا بايد باسباب بصيرت و دانائی تشبّث نمود و تعليم اخلاق کرد و روشنی بآفاق داد تا در دبستان انسانی تخلّق باخلاق روحانی نمايند و يقين کنند که هيچ جحيم و سعيری بدتر از خلق و خوی سقيم نه و هيچ جهنّم و عذابی کثيف‌ تراز صفات موجب عتاب نيست. تا تربيت بدرجه ئی رسد که قطع حلقوم گواراتر از کذب مشئوم شود، و زخم سيف و سنان آسان‌تر از غضب و بهتان گردد آتش غيرت بر افروزد و خرمن هوا و هوس بسوزد هر يک از ياران الهی رخش باخلاق رحمانی چون مه تابان بدرخشد و نسبتشان بآستان الهی حقيقی گردد نه مجاز. اساس بنيان شود نه طراز ايوان. لهذا بايد مکتب اطفال بنهايت انتظام باشد. تعليم و تعلّم محکم گردد و تهذيب و تعديل اخلاق منتظم شود تا در صغر سن در حقيقت اطفال تأسيس الهی شود و بنيان رحمانی بنياد گردد. اين مسئله تعليم و تهذيب و تعديل و تشويق و تحريص را بسيار مهم شمريد که از اسّ اساس الهی است که بلکه انشاءاللّه از دبستانهای الهی اطفال نورانی باشرف کمالات انسانی مبعوث گردند و سبب نورانيّت ايران بلکه عموم امکان شوند.

تعليم و تهذيب بعد از بلوغ بسيار دشوار شود تجربه شده است که نهايت سعی و کوشش را مينمايند تا خلقی از اخلاق نفسی را تبديل کنند نميشود. اگر اليوم اندکی متنبّه گردد بعد از ايّامی معدود فراموش کند و بر حالتی که معتاد و خوی نموده راجع شود. پس بايد از طفوليّت اين اساس متين را بنهند. زيرا تا شاخ تازه و تر است بکمال سهولت و آسانی مستقيم و راست گردد مقصود اينست که اسّ اساس الهی اخلاق رحمانی است که زينت حقيقت انسانی است. و علم و دانش است که سبب ترقّی عالم بشريّت است در اين قضيّه بايد احبّای الهی نهايت اهمّيّت و غيرترا مبذول دارند.

ديگر آنکه جميع ياران الهی را تکبير ابدع ابهی در کمال اشتياق از قبل عبدالبهاء برسان تعليمات مکتب اطفال مفصّل است و حال فرصت ميسّر نيست. لهذا مختصر جزئی تعليم مرقوم ميگردد اوّل تربيت آداب و تربيت بأخلاق و تعديل صفات و تشويق بر اکتساب کمالات و تحريص بر تمسّک بدين اللّه و ثبوت بر شريعة اللّه و اطاعت و انقياد تام بحکومت عادله و صداقت و امانت بسرير سلطنت حاضره و خير‌خواهی عموم اهل عالم و مهربانی با کلّ امم و تعلّم فنون مفيده و السن اجنبيّه و حسن سلوک و مداومت ادعيه خيريّه در حقّ ملوک و مملوک و اجتناب از قرائت کتب طوائف ماديّه امم طبيعيّه و از حکايات و روايات عشقيّه و تأليفات غراميّه. خلاصه جميع دروس محصور در اکتساب کمالات انسانيّه اين تعاليم تربيت مکتبهاست که مختصر مرقوم ميگردد. و عليکم التحيّة و الثناء ع‌ع


منابع