ای خسرو از بیگانگان بیزار شو تا بدوست یگانه پی بری در گروه آشنایان دانای پیشوا باش تا در انجمن آسمان مه یکتا گردی روز راستی و بخردی و دانائی و بینائی است و بامداد روشنائی و هوشیاری و بزرگواری هر که پی پیش نهد بهره بیش گیرد و هر مرغی که شهپر دانائی و شناسائی گشاید بجهان بالا رسد و دمساز سروش در سپهر مهر خدا گردد و همراز بینیاز شود و با بزرگان راه خدا آغاز راز کند مهر تابان از خاور نمایان و اختران چرخ راه خدا تا باختر درخشان آتش مهر پاک یزدان روشن و مرغزار دل و جان دانایان رشک چمنستان سبز و خرم. بهار خدائی رو نموده و خورشید جهان یزدانی رخ گشوده، باد فروردین سال ماه جهان آفرین میوزد، و بوی خوش مشکین یار دلنشین میرسد. باران اردی بهشت پروردگار میبارد و پرتو پرتاب آفتاب جهان پادشاهی بهی میتابد. پس تو ای خسرو خسرو کشور هوشیاری شو و مه آباد کیهان دانائی گرد. در این گلشن چون نسترن و یاسمن شکفته شو و در این انجمن چون چراغ روشن گرد دلرا پاک کن و پیراهن را چاک نما. پرده برانداز و درفش پاکان برافراز پرتو شب افروز شو و آتش جهان سوز گرد غلغله در فکن و بند گران بشکن مهر جهان آرا خواه ماه انجمن بالا جو بروشنی بهی تابان باش (ع ع)