ای دوستان الهی، هر چند تجلّيات جمال قدم در وادی ايمن بقعه مبارکه چون شعاع شمس در جلوه و ظهور است ولی بعضی از بصرها کور و بصيرتها مهجور است
کز شعاع آفتاب پر ز نور غير گرمی مینيابد چشم کور و لهم اعين لا يبصرون بها و لهم آذان لا يسمعون بها
بسا کرکس کبير را طعام لاشه پير و پشه ضعيف را رزق عسل مصفّی. پس نظر بحقارت خويش نبايد نمود بلکه به بزرگواری مجلّی حقيقی همّت را بلند کنيد و در ميدان موهبت کبری سمند برانيد تا هوشمند گرديد و در انجمن الهی ارجمند چه که آفتاب عنايت هر چند در پس پرده غيب است امّا بمنتها قوّت تابش و رخشش ظاهر و شمس حقيقت ولو از پس سحاب بتابد ارض با استعداد را انبات نمايد گل و رياحين بروياند و ميوه تر و نو ببار آورد و ساحت چمن بيارايد. ای ربّ هؤلاء عبيد توجّهوا الی وجه رحمانيّتک و تشبّثوا بذيل فردانيّتک و تمسّکوا بالعروة الوثقی الّتی لا انفصام لها و ناجوک فی خفيّات قلوبهم و سرائر نفوسهم ان توأيّدهم علی ذکرک و ثنائک و توفّقهم علی نشر آثارک و ظهور آياتک و بروز بيّناتک و اعلاء کلمتک ای ربّ انر ابصارهم بنور معرفتک و نوّر بصائرهم بضياء مشاهدة آيات توحيدک انّک انت المقتدر علی ما تشاء و انّک لعلی کلّ شئ قدير ع ع
بهر يک از احبّاء که مراسله ئی ارسال نموده بودند يک نسخه رقّ منشور بدهند تا بلحن الهی قرائت نمايد و مثل مشهور است در خانه اگر کس است يک حرف بس است. و الّا صحف اوّلين و آخرين فائده ننمايد لهذا عذر مکتوب عليحده را بخواهند و البهاء عليک ع ع