هو الأبهی الأبهی- ای اهل قريه مبارکه وادی حجاز و يثرب و صحرای بطحاء ...

عبدالبهآء عباس
اصلی فارسی

لوح رقم (53) – من آثار حضرت عبدالبهاء – مکاتیب عبد البهاء، جلد 5، صفحه 49

هو الأبهی الأبهی

ای اهل قریه مبارکه وادی حجاز و یثرب و صحرای بطحاء که جولانگاه قبائل قحطان و بنی یعرب بود در قرآن عظیم و کتاب کریم وادی بی آب و گیاه تعبیر فرموده چنانچه از لسان ابراهیم علیه السلام میفرماید رب انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع علی الخصوص مکه که کاخش سنگلاخ بود و قصورش صخور خاکش منبت خاشاک بود درخت سبز و خرمش حنظل تلخناک گل و ریاحینش خار مغیلان بود و یاس و نسرینش خاشاک بیابان با وجود این بطلوع شمس جمال محمدی از آن خطه و اقلیم عربی مشرق منیر شد و افق مبین گشت قطعه زمین بود بهشت برین گشت فخر گلزار و چمن شد و غبطه لاله زار پر سرو و سمن خاکش عطرناک شد و خارش گل و ریحان جنت رضوان قبله آفاق شد کعبه اهل اشراق مطاف عالمیان گشت و مقصد آدمیان لکن در زمان خود آن روح پاک آن خاک عنبرین در اعین و انظار غافلین حقیر بلکه پسترین قطعه روی زمین می‌نمود حال ملاحظه نمائید که از اقصی بلاد عالم محض طواف آن بیت مکرم شد رحال می‌شود و افواج نسآء و رجال میدود و حین رجوع فخر و مباهات مینمایند و روی سرور و بشارات می‌گشایند که الحمد لله رخ و جبین را بآن تراب مشکین و خاک عنبرین سودیم بصرمان منور شد و مشاممان معطر گشت طوبی لنا طوبی لنا و همچنین محل ولادت حضرت روح الله اسم اعظم عیسی ابن مریم که نامش بیت لحم است ملاحظه کنید در زمان آن جان مقدس قریه حقیری بود و ده بی‌بنیان صغیری اسمی نداشت و نامی میان دهات برنداشت بظاهر خرابه زار بود و کاشانه بوم و جغد بدعذار مهدوم و مخروب بود و مذموم و محموم چون محل ولادت آن روح مجرد شد و موقع قدوم آن نور مجسم ظلماتش انوار شد سنگلاخش هموار جذع یابسش نخل باسق گشت و حنظل تلخش شهد فائق ریگ هامونش در و گهر گردید تراب زبونش عنبر تر صحرای پر وحشتش مأمن عالمیان شد و کوهسار پر دهشتش مقصد روحیان چراغ افسرده اش بدر منیر شد و گیاه پژمرده‌اش تازه و عنبرین هوایش مشکبیز شد و سحابش گهر ریز سجده گاه ملوک عظیم شد و خلوتگاه قدسیان درگاه رب رحیم حال ملاحظه نمائید که آن قریه مبارکه در زمان آینده بچه قمیص مخلع گردد و بچه موهبتی مخصص قسم بجمال قدم روحی لعتبته الطاهرة فدا که عند اولی البصائر و الأبصار مشهود و واضح است که در زمان استقبال چه خواهد شد ملاحظه کنید که حضرت روح الله در وقت عروج و صعود بملکوت اعلی و جبروت اسمی یازده نفر مؤمن و موقن بودند و بحسب نصوص انجیل آن نفوس بعد از صعود ثابت و مستقیم شدند و همچنین بشارت ظهور حضرت روح و خبر بعثت آن معدن نور در زمان خود آنحضرت از این صفحات تجاوز ننمود و حال آنکه حین صعود جمال مبارک اسم اعظم روحی لترابه المقدس فدا احبای الهی لا یعد و یحصی در جمیع اقطار دنیا منتشر و صیت طلوع آن شمس افق توحید در جمیع اقالیم مشتهر و نفحات قدس ملکوتش در جمیع خطه و دیار متضوع و نسائم جانبخش حدائق تقدیسش در اطراف و اکناف متکرر و متتابع و انوار بزرگواریش در شرق و غرب ساطع نه خطه تازیان و رومیان ماند و نه اقلیم سند و هندوستان و نه کشور ترک و فارسیان و نه ملک فرنگ و افریک و امریک حال با وجود آنکه دوران و بعیدان حتی بیگانگان قریب و نزدیک شدند و بآتش محبت الله برافروختند و چشم از عالم و عالمیان بدوختند و هر حجاب و پرده‌ئی را بسوختند شما که قریب و نزدیک بودید آیا سزاوار است چون اهل مکه مخمود باشید و بشئون فانیه مشغول لا و الله ابدا این سزاوار نبوده و نیست بلکه شما باید شعله‌تان از جمیع بیشتر باشد و همتتان بلند‌تر بجوشید و بکوشید و بخروشید تا در ظل عنایت و فیوضات ملکوت ابهی در این جهان و جهان الهی سرور محبان گردید و مقتدای موقنان و البهاء علیکم (ع ع)

منابع
محتویات