ای بنده الهی آنچه بجناب ابن ابهر مرقوم نموديد ملاحظه گرديد از آيه من يدّعی امراً قبل اتمام الف سنة کاملة انّه من المفترين سؤال نموده بوديد.
اين مقصد آنست که نفسی قبل از الف معلوم مشهور عند النّاس من دون تأويل ادّعای امری نمايد ولو آياتی ظاهر نمايد انّه من المفترين.
اين امر مراد ظهور کلّی نيست چنانچه در آيات مبارکه صريحاً مذکور که قرنها بگذرد و الوف از سنه منقضی شود تا ظهوری مانند اين ظهور ظاهر شود.
امّا يحتمل بعد از الف بعضی از نفوس مقدّسه موفّق بامری گردند امّا نه ظهور کلّی لهذا کور جمال مبارک فی الحقيقه هر روزش ساليست و هر سالی هزار سال.
مثلاً در آفتاب ملاحظه نما که انتقالش از برجی ببرجی در مدّت قليله حاصل گردد ولی حرارت و شعاع شديده آفتاب در برج اسد بعد از مدّتی مديده بتابد يک دور تام در سائر بروج زند تا ببرج اسد رسد و چنين جلوه و ظهور نمايد در سائر بروج شدّت حرارت و سطوع نه.
خلاصه کلام اينست که قبل از الف نفسی نَفَسی نتواند زد بايد در سلک رعيّت باشد و خاضع و خاشع اوامر الهی و احکام بيت العدل اگراز حکم بيت العدل عمومی مقدار رأس ابره تجاوز نمايد يا در اطاعت توقّف کند مردود و مطرود است.
امّا کور جمال مبارک و دور اسم اعظم سنين و دهور است و آن دور و کور مقيّد بالف و الفين نه …..
مقصود از اين عبارت که بدايت اين الف ظهور جمال مبارکست و هر روزش هزار سال مقصد دور و کور جمال مبارکست که باين اعتبار مدّتی مديده است و دهوری عديده *