ای نفس مؤيّد، نامه بليغ رسيد مضمون مشحون از راز درون بود و آن خجلت و شرمساری در درگاه حيّ قيّوم. بلی اين سزاوار نفوس راضيه مرضيّه است و در اين مقام شرمساری عين بزرگواری و مغناطيس عون و عنايت حضرت باری. بنده بايد چنين باشد و لو از سرج علّيّين باشد همواره تقصير خويش بيند و لو کان عبداً شکورا زيرا قصور از لوازم ذاتيّه حقيقت امکانيّه است انفکاک بتمامه ممتنع و محالست . ولی انسان هوشيار از انتباه بر قصور شرمسار است و ابلهان در نهايت غفلت و استکبار. و امّا مسئله نطق و بيان و اقامه دليل و برهان بر ظهور جمال يزدان چون تأييد برسد سهل و آسان گردد لهذا توجّه بحضرت رحمن نما و زبان بگشا و درّ و گهر بيفشا و ليس ذلک علی اللّه بعزيز. و سؤال فرموده بوديد که چه افعال و اعمال و اذکار و اقوال موافق رضای خداست و اکسير اعظمست. بدان که هر روزی را اقتضائی و هر عصری را اختصاصی و هر فصلی را اصلی و هر موسمی را لوازمی و رسمی امروز اخصّ اعمال و افضل افعال ثبات و استقامت در امر ذوالجلال انَّ الَّذينَ قالوا ربُّنا اللّه ثمَّ اسْتقاموا تَتَنَزَّلُ عليهِمُ الملائکةُ وَ اسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ و همچنين مقاومت سيل امتحان و طوفان افتتان و چون انسان با کمال حکمت به تبليغ پردازد تأييد رسد و جميع مقامات حاصل گردد. چه اکسيری است اعظم از ذکر حقّ و چه درياقيست شافیتر از فکر حقّ لَعَمْرُکَ إنَّ القومَ لَفِی خُسرانٍ مُبينٍ إلّا مَنْ ثبتَ فنبتَ وَ اسْتقامَ بقدمٍ راسخٍ فی هذَا الامر العظيم انَّ ربَّک لهو المؤيّدُ الموفّقُ الکريم.