ای ياران روحانی عبدالبهاء، الحمد للّه کلّ در ملکوت ابهی و ساحت کبرياء مذکوريد و در انجمن عالم بالا معروف و مشهور و در قلب اين مستغرق بحر فقر و فنا موجود. هر يک از ملکوت غيب منشوری از فيض در قلب و طغرائی از موهبت کبری در صدر پرتو عنايت بر سر داريد و خلعت هدايت در بر مورد الطاف بیپايانيد و مهبط ملائکهٔ رحمت بيکران نظر عنايت شامل است و فيض حضرت احديّت کامل. بشکرانه اين نعم جليله و الطاف خفيّه همواره بترتيل آيات توحيد پردازيد و بابدع الحان ترانه عاشقانه بنوازيد و فريادی مشتاقانه برآريد از بلا و محن ملول نگرديد و از شماتت اغيار اشکبار نشويد. زيرا در سبيل محبّت جمال ابهی بلا رحمت کبری است و جفا موهبت عظمی تالان و تاراج تاج و خراج است و زندان و زنجير ايوان و سرير فلک اثير سهم و سنان مرهم دل و جان است و سمّ قاتل درياق و درمان.
عاشق مجازی گفته :
هيچ صبحم خفته يا خندان نيافت هيچ شامم با سر و سامان نيافت گر در آتش رفت بايد چون خليل ور چه يحيی ميکنی خونم سبيل ور چه يوسف چاه و زندانم کنی ور ز فقرم عيسی مريم کنی سر نگردانم نگردم از تو من بهر فرمان تو دارم جان و تن
اين صفت عاشقان و سمت مشتاقان است. باری اميد از فيض الهی و موهبت ربّانيّه چنين است که از شدائد بلايا و اعظم رزايا نار محبّة اللّه در قلوب افروخته گردد و انوار حقيقت روشنتر شود جهان جلوه گاه وفای روحانيان شود و هر يک جان و دل بکف گيريم و نثار راه يار مهربان نمائيم.