هوالابهی - ای سرمست بادهٔ عرفان تجلّيات شمس حقيقت از…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

٧٧

هوالابهی

ای سرمست بادهٔ عرفان تجلّيات شمس حقيقت از مشرق بقا دائم و مستمرّ و امواج بحر اعظم بر سواحل امکان از لامکان متتابع و متواصل بوی پيراهن يوسف مصر الهی به کنعان عاشقان منتشر و فيضان سحاب رحمت رحمانی مترادف و شمع توحيد در زجاجهٔ قلوب ابرار روشن و منير و نفحهٔ مشکبار آن يار بی نشان در صحرای دل و جان متهيّج و محيط. پس چرا افسرده و خاموشيد و پژمرده و مدهوش؟ آواز سروش ميرسد و بانگ پر خروش از عرش قدم به گوش اهل هوش ميآيد صلای‌ الهی از ملکوت باقی بلند و ندای ربّانی از فلک اعظم مشتهر و مستمرّ. وقت است که احبّای الهی چون شمع برافروزند و از حرارت آتش عشق بسوزند و چون عندليب گلشن تجريد بر شاخسار گلزار توحيد به‌ ابدع الحان بخوانند تا جميع خفتگان بيدار گردند و بی نصيبان بهره برند و بی همّتان پرشور و وله گردند و کوران بينا شوند و کران بشنوند و گنگان بسرايند. اگر به اين خدمت موفّق گردی در افق ابهی با رخی نورانی و وجهی رحمانی و فيضی سبحانی طالع و لائح گردی و البهآء عليک. ع ع


منابع