ای بشير الهی اگر بدانی که در چه حالتی به ياد تو مشغولم البتّه زبان به شکرانه الهی گشائی که اين عبد باوجود صد هزار آلام و محن به ياد تو مانند چمن بخندد و تبسّم کنان اين نامه نگارد. جناب منشادی نظر به حکمت روانه مصر شدند و مکاتبه بسيار مشکل گشته زيرا از جميع جهات در صددند که نامه ها را بدست آرند و راهنما جناب اخوی مهربان باوجود اين من به ذکر تو مشغولم تا بدانی که چقدر عزيزی. مختصر اين است که عواصف و قواصف امتحان در اشدّ هبوب و ما جانی در دو کف گرفته به نهايت آمال آرزوی ايثار مينمائيم باوجود اين امر در دست حيّ قدير است کلّ الأمور فی قبضة قدرته اسير و انّ ذلک عليه سهل يسير**.**
احبّای الهی بايد از هر وقوعاتی دلتنگ نشوند و نفسی را متّهم ننمايند جميع اين امور از مساعی اخوی مزبور است و فیالحقيقه سعيش مشکور زيرا سبب شده که در هر نفسی در محبّت الهی جام تلخی ميکشيم و سمّ قاتلی ميچشيم اگر او نبود اين فضل موفور معسور بود الحمد للّه حال ميسور شده فساد و فتنه در نهايت اشتداد ولی ما را اميد به فضل الهی تا خدا چه خواهد و قضا چه امضا نمايد و عليک التّحيّة و الثّناء**.** ع ع