ای امين الهی حضرت احديّت شما را سالها به جهت اليوم تربيت فرمود تا امروز چون شمع ظلمت سوز برافروزی و جميع نفوس را بر عهد و ميثاق الهی ثابت و مستقيم سازی و اگر چون ذهب خالص در آتش مصائب بگدازی بسوزی و بسازی. حال وقت ميدان است و آزمايش مردان چه که بنيان عظيم امر الهی به ستون عهد و ميثاق قائم است و آسمان دين اللّه به کوکب پيمان روشن و تابان. معاذاللّه اگر اين عمود را شخص کنودی تعرّض نمايد سرادق الهی و سراپرده رحمانی را ميخی برقرار نماند و انجمن رحمانی را شمعی روشن برقرار نگردد. بيت معمور از بنياد و اساس مطمور گردد. کور مهمل شود و احکام معطّل گردد. بحر عنايت از موج باز ماند، نهر موهبت منقطع شود، نسيم حيات از هبوب بيفتد و سفينه نجات را شراع منطوی گردد. صبح نورانی شام ظلمانی شود، مشرق آمال به سحاب غموم مغموم و مستور گردد. جميع اين زحمات به هدر رود و اين خونهای ريخته پاک بیثمر شود. دم مطهّر شهدا هبآءً منبثّا شود و هدفی سينه مبارک حضرت اعلی به صد هزار تير بغضا ذکرش از ميان رود و تأثيرش مفقود شود و بلاياء پنجاه ساله جمال مبارک از تالان و تاراج و سجن و ضرب و توهين و زجر و دربدری و سرگونی و تهديد تيغ و شمشير و گرانی غلّ و زنجير کلّ به هدر رود و فراموش گردد و سبب تسخّر و استهزاء اعدا و ممنونيّت و خوشنودی اهل بغضا شود. پس در هر کوی و دشت که مرور نمائی فرياد برآر اين عهد عهد الست است و اين ميثاق ميثاق قويم نيّر آفاق. جنود ملکوت ناصر اين پيمان است و افواج ملأ اعلی حافظ اين بنيان. شعاع ثابت مستمرّ شمس حقيقت است و سراج باهر انجمن حضرت احديّت. حبل متين است و نور مبين. عروه وثقی است و ثمره شجره طوبی. لوح محفوظ است و کتاب مسطور و رقّ منشور. عهد است عهد، ميثاقست ميثاق، در جميع الواح و زبر مذکور است و در جميع صحائف اوّلين و الواح آخرين مسطور. حاکم سنه شداد است و ميزان يوم حساب. سفينه نجاتست و ملجأ يوم الاياب. نفحات قدس حضرت پروردگار است و نسمات حيات رياض کردگار. حصن حصين است و ملاذ متين. رکن شديد است و خلاصه کتب و صحف عهد قديم و جديد. هنيئاً لمن تمسّک به و تشبّث به و ثبت عليه و رسخ قلبه بآياته و حشر تحت راياته و البهآء عليک. ع ع