هو الابهی - ای ابراهيم سميّ خليل ربّ رحيم، همنام تو…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

١٣٧

هو الابهی

ای ابراهيم سميّ خليل ربّ رحيم، همنام تو چون در ستاره آسمان نظر نمود به جهت تنبيه قوم خويش که عقيدت حقيقت تأثير اجرام سماويّه داشتند هذا ربّی فرمود و چون افول کرد لا احبّ الآفلين گفت. پس طلوع ماه تابان شد باز به جهت ايقاظ غافلان هذا ربّی فرمود و چون غروب کرد لا احبّ الغاربين گفت. پس ظهور خورشيد رخشان گشت باز تنبيهاً للمحتجبين هذا ربّی فرمود و چون افول نمود باز لا احبّ الآفلين فرمود. پس چون کلّ حقائق امکانيّه را در ظهور تجلّيات شمس افق تقديس محو و فانی مشاهده کرد توجّه به منظر اکبر فرمود و گفت انّی وجّهت وجهی للّذی فطر السّموات و الارض حنيفاً مسلماً و ما انا من المشرکين. حال تو نيز به مبارکی همنامی آن بزرگوار چشم از جميع کواکب ليل و نهار بپوش و به آفتاب حقيقی کلمه الهيّه که از افق توحيد مشرق و لامعست توجّه فرما و آن کلمه جامعه اليوم امر جمال قدمست که محيط بر جهان آفرينش است و نورانيّت وجود به سطوع و ظهور و بروز آنست. اليوم جميع حقائق صافيه و کينونات مجرّده بمنزله بدور است که بايد اقتباس انوار از شمس امر الهی و کوکب لامع شريعة اللّه نمايند و آنچه تقابل بيشتر واقع انوار بيشتر لامع. اين فضل و موهبت که از افق توحيد ظاهر و باهر است قدرش را بايد دانست و حرزش بايد نمود. هر موسمی بهار نه و هر صبحدمی بوی نسيم مشکبار نه. پس تا جان باقی و جانان با موهبتی عظيمه ممدّ و معين بايد همّتی نمود تا نصيب اوفر برد و بهره اعظم گرفت. عبدالبهاء ع

منابع