ای طائف حول ضريح مطهّر حمد کن خدا را که به چنين موهبت الهيّه فائز شدی و به چنين نعمت غيرمتناهيه واصل. در مقامی وارد شدی که مطاف ملأ اعلاست و کعبه اهل ملکوت ابهی. انوار رحمن از افقش طالع و کواکب اسرار از مطلعش لائح. ترابش عبير و عنبر است و غبارش در مشامّ روحانيان مسک اذفر. خطّهاش در جميع کتب و صحف الهيّه بالارض المقدّسه مشهور و مرز و بومش بالبقعة المبارکه مذکور. اقليمش وادی طُويست و قطرش البقعة البيضاء. جبلش طور سيناست و تلالش مواقع تجلّی ربّ السّموات العلی. حضرت کليماللّه را وادی ايمن است و حضرت خليلالله را ملجأ امن و ملاذ و مأمن. حضرت لوط را رکن شديد است و حضرت يعقوب را موطن مجيد. حضرت داوود را محراب عبادتست و حضرت سليمان را سرير ربّ هب لی ملکاً لا ينبغی لاحد من بعدی. حضرت زکريا را مسجد تبتّل و عبوديّت است و حضرت يحيی را وادی ملکوت و صحرای بشارت. حضرت روحاللّه را محلّ تجلّياتست و حضرت حبيباللّه را سبحان الّذی اسری. معاهد انبياست و مشرق انوار آيات ربّه الکبری. مطلع تقديسست و مشکاة انوار ربّ مجيد. معهد لقاست و محلّ معراج سيّد او ادنی. هر اشراق و ظهوری يا مبدئش از اين ارض مبارک است و يا محلّ هجرت آن نيّر مکرّم و يا منتهايش راجع به اين ارض مقدّسه. اين دلائل واضحه و براهين قاطعه اگرچه چون آفتاب روشن واضح و مبرهن است و کسی را مجال توقّف و گمان و ظنّ نه چه که صريح الواح و زبر الهيست و نصوص صحف و کتب ربّانی و شايع و شهير در نزد جميع طوائف و قبائل کره ارض لکن حقّ تا امری را ظاهر نفرمايد هرچند مشهورتر از آفتابست و معروف تر از ماه عالمتاب باز در تحت استار است و در خلف پرده مخفی نه آشکار و چون پرده را حقّ بردارد واضح گردد و الرّوح و البهاء عليک. ع ع