ملخص این باب آنکه آنچه در بیان است در آیۀ است که نوزده اسم ذکر شده و در ظل آن هم نوزده حرف نفی ذکر شده و کل شیئ که راجع بهیکل انسانی میگردد اگر مدل بر اثبات است که در اسماء و امثال حسنی ذکر شده اگر چه ذره طینی باشد و اگر مدل بر نفی است در عما یصمتون ذکر شده
فطوبی لمن یؤمن بمن یرشح تلک الآیات عن بحر قدرته و یتکون بتلک الامثال بظهور شمس عظمته و یتحقق کل ما یذکر به اسم نفی بما لا یخضع لعز قدس رفعته ذلک نقطة البیان فی ذلک الظهور و مشیة الاولیه فی کل ظهور و نفس ”من یظهره الله“ حین ما یظهر
باذن ربه فلترتقبن ان یا اولی الابصار فانا کنا مرتقبین لم یطلع الا لنفسه و لا یغرب الا لنفسه مثل الشمس یطلع فی سماء الافئدة من یقابلها من ذات مرآت ساذجیته ینعکس من دون ان یتغیر ذلک القمص فی علو ذکره و سمو قدسه الا لله الامر من قبل و من بعد و ان یومئذ یرضی المؤمنون.