نامۀ آن جناب بین یدی العرش حاضر و بر مقرّ انّه لا یعرف بما سواه واصل ...

حضرت بهاءالله
نسخه اصل فارسی

از الواح حضرت بهاءالله - بر اساس نسخه موجود در "کتابخانه آثار بهائی" در مرکز جهانی بهائی – شمارۀ ۵۷۶

جناب محمّد علی علیه بهآء اللّه

بنام یکتا خداوند دانا

نامه‌ات رسید ندایت را شنیدیم و در سجن اعظم از مالک قدم آنچه مصلحت است از برای تو خواستیم انسان خود بر نفع و ضرّ خود آگاه نه علم غیب مخصوصست بذاته تعالی بسا میشود انسان امریرا که بنظرش پسندیده است از حقّ جلّ جلاله مسئلت مینماید و بعد کمال ضرّ از او حاصل لذا قلم اعلی مقام توکّل و تفویض را القا فرمود بر هر صاحب بصر و ادراکی معلوم و واضحست که از حقّ جلّ جلاله آنچه ظاهر میشود از مقتضیات حکمت بالغه بوده و هست و اگر کسی تفویض نماید و توکّل کند البتّه آنچه مصلحت اوست ظاهر شود باید باسباب تمسّک نمود و متوکّلاً علی اللّه مشغول گشت قل

الهی الهی قد اقبلت الیک و توجّهت الی بحر جودک و سمآء عطائک و مشرق فضلک اسألک بأن تکتب لی من قلمک الأعلی خیر الآخرة و الأولی ای ربّ انا الّذی توکّلت علیک و فوّضت اموری الیک اسألک بأن تقدّر لی ما ینفعنی فیکلّ عالم من عوالمک ثمّ اجعلنی یا الهی مستقیماً علی امرک بحیث لا تمنعنی صفوف العالم و ضوضآء الأمم انّک انت المقتدر علی ما تشآء لا اله الّا انت القویّ الغالب القدیر

منابع
محتویات