
حمد مقدّس از ذکر و حدود مالک وجود و سلطان غيب و شهود را لايق و سزاست که بهيک کلمه حکم صراط و ميزان و ساعت و قيامت و حساب و جنّت و نار را ظاهر فرمود. هر نفسى اقبال نمود و بهاصغاء فائز گشت او از اصحاب فردوس اعلی لدىاللّه مذکور و از قلم اعلیمسطور و هر نفسى اعراض نمود او از اهل نار لدى المختار مذکور. يا ورقتى عليک بهائى اذکرى ربّک و سبّحى باسمه العزيز البديع. در ليالی و ايّام بذکرش مشغول باش و به حبّش متمسّک اگر در ظاهر از ظلم ظالمين و بغضاى معاندين ازملکوت عزّت دورى ولکن درباطن در اعلی المقام بر سريرعزّت ساکن وجالسى عنقريب عزّتهاى ملوک و مملوک و امرا و علما کلّ بعدم راجع و کلمه مبارکه العزّة للّه و لاوليائه ظاهر و هويدا گردد. اشکرى ربّک بهذا الفضل الاعظم الّذى احاط من فى السّموات و الارضين. البهاء من لدنّا عليک و علی کلّ اَمَة آمنت بالفرد الخبير.