در کتاب اقدس قوله جلّ و عزّ : " قد حُرِّمَتْ علیکم ازواج آبائکم "
و در کتاب بدیع است قوله الاعلی : " علّت و سبب اعظم کدورت جمال ابهی از میرزا یحیی و اللّه الّذی لا اله الّا هو این بوده که در حرم نقطه اولی روح ما سواه فداه تصرّف نمود با اینکه در کلّ کتب سماوی حرام است "
و در رساله سؤال و جواب است : " سؤال از حلّیت و حرمت نکاح اقارب جواب این امور هم بامنای بیت العدل راجع است "
و از حضرت عبدالبهاء در خطابی است : " در خصوص حرمت نکاح پسر بزوجات پدر مرقوم نموده بودید صراحت این حکم دلیل بر اباحت دیگران نه مثلاً در قرآن میفرماید حرّم علیکم المیّته و الدّم و لحم الخنزیر این دلیل بر آن نیست که خمر حرام نیست و در الواح سائره بصریح عبارت مرقوم که در ازدواج حکمت الهیّه چنان اقتضا نماید که از جنس بعید باشد بین زوجین هر چند بعد بیشتر سلاله قویتر و خوش سیماتر صحّت و عافیت بهتر گردد و این در فن طبّ نیز مسلّم و محقّق است و احکام طبیّه مشروع و عمل بموجب آن منصوص و فرض لهذا تا تواند انسان باید خویشی به جنس بعید نماید و چون امر بهائی قوّت گیرد مطمئن باشید که ازدواج بأقربا نیز نادر الوقوع و در این خصوص مکاتیب متعدّده مرقوم گردید از جمله مکتوب مفصّلی است چند سال پیش ببادکوبه مرقوم شد .... و قبل از تشکیل بیت عدل این احکام راجع بمرکز منصوص است "
و در خطاب بصدر فریدنی است قوله العزیز : " ای بندهٴ بهاء از طبقات محرّمات سوّال نموده بودید رجوع بآیات نمائید و تا بیت عدل عمومی تشکیل نیابد متفرّعات بیان نگردد مرهون بآن یوم است ولی در اقتران هر چه دورتر موافقتر زیرا بعد نسبی و خویشی بین زوج و زوجه مدار صحّت بنیهٴ بشر و اسباب الفت بین نوع انسانی است "
و در خطابی دیگر قوله العزیز : " اقتران اقارب غیر منصوص راجع به بیت العدل است که بقواعد مدنیّه و مقتضای طبّ و حکمت و استعداد طبیعت بشریه قراری دهند و شبههای نیست که بقواعد مدنیّه و طبابت وصلت جنس بعید اقرب از جنس قریب "
و نیز از حضرت عبدالبهاء در خطابی بفائزه خانم است قوله العزیز : " چندی قبل سؤال از جمع بین الاختین نموده بودید جواب مرقوم گردید ولی حال مکتوبی از آقا میرزا نعمت اللّه رسید تکرار و سؤال نمود که جواب نرسیده مکرّر مرقوم میگردد که جمع بین اختین در وقت واحد جائز نه "