مورخ ١٥ اکتبر١٩١١ در منزل مبارک در پاريس: درباره لزوم تجدید ادیان و نیاز به تعالیم جدید

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

مورخ ١٥ اکتبر١٩١١ در منزل مبارک در پاريس:
درباره لزوم تجدید ادیان و نیاز به تعالیم جدید 1

(خطابات جلد اول، ص. ۵۲ـ۵۵)

هُوالله

چون بديده حقيقت نظر شود، روحانيات مطابق جسمانياتست. همين طور که در عالم جسمانی ملاحظه ميکنند، فصل بهاری موسم تابستانی اوقات خزانی ايام زمستانی است، همين قسم در عالم روحانی فصولی است.

ايام حضرت موسی مثل بهار بود، چون بنی اسرائيل اسير خزان شدند و در نهايت ذلت و هوان و در ظلمت جهل سرگردان، يد بيضای موسوی آنان را احساسات روحانی داد و تربيت آسمانی کرد و فيض ابر نيسانی مبذول داشت. پس از بهار روحانی موسم تغيير کرد زمستان شد آن رونق بهاری زائل گشت بحالت اصلی برگشتند منجمد شدند ظلمت فرا گرفت. حضرت مسيح بهار روحانی بود، خيمه در قطب آفاق زد. آن احساسات روحاني را اعظم از قبل ظاهر فرمود، جهان رونق بديع يافت عالم انسانی باهتزاز آمد. بعد باز موسم خزان شد، رؤساء با امرا متفق شدند. بکلی اساس حضرت مسيح تغيير يافت اسير تقاليد گرديدند، ملت مسيح اسير شدند و رؤساء و امرا مانند علت کابوس مسلط شدند. تعاليم الهی بکلی از دست رفت و تقاليدی رواج یافت مثل آنکه هر گناهی بنفس پاک رؤساء مغفور می شد و هر ظلم و اعتسافی باقرار و اعترافی مَعفوّ ميگشت. عالم در اين تاريکی بود و غرب در نهايت توحش و ازترقيات ماديه و ادبيه بکلی محروم. بغتة نور محمدی درخشيد و اساس عدل الهی تأسيس کرد، باديهٔ عرب روشن گرديد، شريعت اللّه در بيابان علم بر افراخت و اقوام متوحشه تربيت شد وترقيات در شريعت اللّه حاصل گشت. بعد از مدتی باز تغيير کرد تا آنکه ازانوار دين مبين اثری نماند جهل و نادانی مستولی شد . زيرا تغيير و تبديل از لوازم ذاتيه امکان است ممکن نيست تغيير پيدا نشود لابد بعد از هر معموری مطموری است و بعد از هر آفتابی شب يلدائی. چون ظلمات آفاق را احاطه کرد و اساس دين الهی بکلّی بر افتاد، ابداً احساسات روحانی نماند. اديان عبارت از الفاظ بود، از سوء استعمال، سبب کلفت گشت سبب اتحاد و اتفاق بود بهانهٔ نفاق شد لهذا خداوند مهربان محض رحمت کبری باز کوکبی ساطع فرمود. از شرق، ايران صبح هدايت کبری حضرت باب ظاهر شد. پس شمع نورانی حضرت بهاءاللّه درخشيد و تعاليم بهاء اللّه ترويج گشت.

دين الهی نورانيت است حسن اخلاق است، روح عالم است. اساس دين الهی آن نطقی است که من در لندن بيان کردم؛ آن را بخوانيد تا معلوم شود. اهل عالم ابداً به اساس امراللّه عالم نيستند اين است که جمعی از اهل معارف و علوم از دين بری شدند. حضرت بهاءاللّه می فرمايد اگر دين سبب اتحاد نشود، عدمش بهتر از وجود است، دين بايد سبب محبت شود. دوا بجهت شفاست، اگر دوائی سبب مرض گردد، نخوردن آن دواء بهتر است. از جمله اساس دين اللّه فقرات يازده کانه است که در وقت وداع در لندن ذکر شد. رجوع به آن نمائيد تا بر اساس اوامر و احکام بهاءاللّه واقف شويد.



  1. نطق مبارک در روز یکشنبه ۲۲یا ۲۳ شوال سنه ۱۳۲۹ در منزل مبارک در پاریس مطابق ١٥ اکتبر سنه ١٩١١
منابع
پیوست‌ها
Tablet audio