هُوالله
حقيقت الوهيت در نهايت تنزيه و تقديس است. از برای حقيقت الوهيت، نزول و صعودی نيست. تنزل حق در عالم خلق مستحيل است، چرا که مناسبتی ميان غنای مطلق و فقر محض نيست. حقيقت الوهيت غنای محض است، قديم است. اما انسان حادث است و فقر صرف. حقيقت الوهيت قدرت محض است و انسان عجز صرف. لهذا مناسبتی بين غنای مطلق و فقر بحت و قديم و حادث و قدرت محض و عجز صرف نيست.
پس مابين حقيقت الوهيت و عالم خلق، يک واسطه فيض لازم. آن واسطه بمنزله شعاعی است که از آفتاب ساطع، يعنی حقيقت مانند آفتابست و عالم خلق مثل ارض. ميان آفتاب و ميان زمين واسطه فيض لازمست آفتاب تنزل نمی کند زمين به آسمان نميرود پس واسطه چه چيز است؟ نور آفتاب و حرارت آفتاب که واسطه ميان زمين و آفتابست. روح القدس بمنزله شعاع آفتاب است، تجلّی آفتابست، حرارت آفتابست، کمالات آفتابست. حقيقت انسان بواسطه روح القدس فيض از حقيقت الوهيت يابد و بدون واسطه ممکن نيست. جميع فيوضاتی که ازعالم حق به عالم خلق ميرسد بواسطهٔ روح القدس است، زيرا روح القدس سبب حيات ابديه انسان است، سبب قوه کاشفه، نفوذ روحانيه و حکمت بالغه و حرکت علويّه انسانست. جميع اينها از فيوضات روح القدس است، آن واسطه فيض است بين حق و خلق.
ملاحظه کنيد که برهان واضحست، ولی بعضی از امم چون پی بحقيقت نبردند، گمان می کنند که آفتاب حقيقت نزول و حلول نموده. اين مستحيل است و ممکن نيست و واسطه روح القدس است. او به منزله شعاع و حرارت آفتابست که کائنات را تربيت ميکند، شعاع آفتاب است که سبب حيات جماد و نبات و انسانست، شعاع آفتاب است که سبب تربيت زمين است، شعاع آفتابست که سبب حرکت و حيات است و اين روح القدس است، يعنی بمنزله روحست. ملاحظه کنيد حواريين حضرت مسيح، اول نفوس عاديه بودند. يکی ماهی گير بود يکی نجّار و يکی صبّاغ. تأييدات روح القدس پطرس را پطرس اکبر کرد و يوحنا را يوحنای انجيلی. هر کدام از اينها که از پرتو روح القدس اقتباس کرد، روشن شد و سبب هدايت جم غفيری گرديد. در اين مقام، قوت و تأييد که فيض روح القدس است، واضح و آشکار گردد.