مورخ ٩ نوامبر ١٩١١ در مجلس اليانس اسپرتيوايست (روحانيون) در پاريس: درباره روح ایمانی و احساسات روحانی

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

مورخ ٩ نوامبر ١٩١١ در مجلس اليانس اسپرتيوايست (روحانيون) در پاريس:
درباره روح ایمانی و احساسات روحانی 1

خطابات جلد اول، ص. (۱۳۰ـ ۱۳۷)

هُوالله

از فرمايشات رئيس و احساسات قلبيه ايشان نهايت ممنونيت را دارم و شکر ميکنم خدا را که در پاريس در همچو مجمع روحانی حاضر شدم.

الآن فضای اين مجلس اگر به نظر حقيقت نظر کنيم، مملو از روح است فيوضات آسمانی شامل است، تأييد روح القدس مشهود است. الحمد للّه اين قلوب به احساسات روحانيه فائضند، در آنها اهتزازات روح موجود. روح به منزله درياست، اين جمع به منزله امواج. هر چند متعددند، امّا منبعث از يک درياست. هر چند به ظاهر مختلف الصّور و الاشکالند، لکن وحدت روح جلوه دارد. جميع انبياء جميع مظاهر مقدسهٔ الهی به جهت تربيت بشرآمدند تا وحدت عالم انسانی ظاهر و آشکار جلوه نمايد. امواج را حکمی نماند؛ حکم حکم دريا باشد، زيرا روح مانند درياست و اجسام مانند امواج. در انجيل می فرمايد که اورشليم از آسمان نازل می شود، چنانچه رئيس گفتند. اين اورشليم آسمانی يقين است سنگ و آهک و گل نيست؛ آن تعاليم الهی است که بقوه روح در بين بشر جلوه نمايد. چون مدتی تعاليم الهی فراموش شده بود نورانيت اورشليم آسمانی را اثری نمانده بود لهذا بهاء اللّه از شرق ظاهر شد اورشليم آسمانی که عبارت از تعاليم الهيه است در ايران و سائر اقطار جلوه نموده و اين معلوم است که اورشليم آسمانی تعاليم الهی است که از آسمان نازل می شود. هر چند اين اورشليم از بنياد افتاده بود دو باره تأسيس شد. قوای جسمانيه و قوای ماديه غلبه يافته، حال در شرق، قوای روحانيه غالب است. و الحمد للّه در پاريس جمع محترمی ميبينم که آنها بنفثات روح زنده اند.

انسان به جسم انسان نيست انسان به روح انسان است. زيرا در جسمانيات انسان با حيوان شريکست، اما به روح ممتاز از حيوان. ملاحظه کنيد چنانچه شعاع آفتاب زمين را روشن می کند، همينطور روح اجسام را روشن می کند. روح است که انسان را آسمانی می کند. روح است که انسان را از نفثات روح القدس مستفيض نمايد. روح است که حقايق اشيا را کشف کند. روحست که اين همه آثار ظاهر نموده. روحست که همهٔ علوم را تأسيس کرده. روحست که حيات ابدی بخشيده. روحست که ملل مختلفه را متحد نمايد. روحست که شرق و غرب را جمع کند. روحست که عالم انسانی را عالم ربانی نمايد. لهذا نفوسيکه مستفيض از قوه روح هستند سبب حيات عالمند. حال الحمد للّه شما که از عالم روح مستفيض هستيد، البته از تعاليم بهاء اللّه که مؤسس روحانياتست مسرور و مشعوفيد. زيرا تعاليم بهاءاللّه صرف روحانيست.

اول تحری حقيقت است. تحری حقيقت سبب ظهور روح است، زيرا روح به قوای محسوسه احساس نشود ولی به قوای باطنيه ظاهر و آشکار گردد. هر چند جسم انسان محسوس است، ولی روحش پنهان و حاکم بر جسد است. از برای روح دو تصرفست. يکی به واسطه آلات و ادوات؛ يعنی بچشم می بيند به گوش می شنود به زبان می گويد، هرچند اين آلات در کارند، ولی محرک روحست هرچند اين قوی از جسد ظاهر، لکن بقوه روحست. و اما تصرف ديگر که بدون آلاتست در عالم رؤيا بدون چشم می بيند بدون گوش می شنود، بدون زبان می گويد، بدون حرکت پا سير می کند. جميع قوای روحانی بدون واسطهٔ چشم در عالم رؤيا ظاهر و آشکار است. پس معلوم شد که از برای روح دو تصرفست. يک تصرف بواسطه آلات اجسام مانند چشم و گوش و غيره و يک تصرف بدون آلات. و همچنين جسم در غرب است، ولی روح حالات شرق را کشف می کند و در آنجا تدبير و تمشيت امور می نمايد. پس ثابت و محقق می شود که روح عظيم است و جسم نسبت بروح حقير. جسم مانند بلور است و روح مانند نور. هر چند بلور در نهايت صفاست، اما ظهور و جلوهٔ بلور به ضياء نور است. نور محتاج به بلور نيست، روشن است لکن بلور محتاج بنور است تا روشن شود. همينطور روح محتاج بجسم نيست جسم محتاج به روح است روح بجسم زنده نيست جسم بروح زنده است. ملاحظه کنيد جسم هر قدر تناقص پيدا کند روح بر عظمت و قوت خود باقيست. مثلاً دست انسان اگر قطع شود روح به قدرت و سلطنت خود باقيست چشم اگر کور شود روح به بصيرت بر قرار. اما اگر فيوضات روح از جسد منقطع شود، فوراً جسد معدوم است. پس ثابت شد که انسان بروح انسانست نه به جسد. اين روح فيضی از فيوضات الهی است اشراقی از اشراقات شمس حقيقت است.

ولی اين روح انسانی اگر مؤيّد بنفثات روح القدس شود، آن وقت روح حقيقی گردد. نفثات روح القدس تعاليم الهيست؛ آن وقت حيات ابدی يابد، نورانيت آسمانی جويد، عالم انسانی را بفضائل رحمانی منور نمايد. پس ما بايد بکوشيم بموجب تعاليم بهاء اللّه عمل کنيم روز بروز سعی نمائيم که روحانی تر شويم، نورانی تر شويم و به وحدت عالم انسانی خدمت کنيم. مساوات بشريه مجری داريم رحمت الهيه را منتشر نمائيم، محبت اللّه را بر جميع من علی الارض عرضه داريم تا قوه روحانيه در نهايت جلوه ظهور نمايد. اجسام را حکمی نماند ارواح حکمران گردد. آنوقت عالم بشر عبارت از يکنفس شمرده شود و وحدت عالم انسانی جلوه نمايد اختلاف و نزاع را حکمی نماند اورشليم الهی تأسيس تامّ يابد جميع بشر از اهل ملکوت شوند و از فيوضات الهی بهره و نصيب برند.

حال من شکر ميکنم خدا را که در مجمع شما حاضرم و ازاحساسات روحانی شما ممنونم و دعا ميکنم که روز به روز اين احساسات زياد تر گردد و اين اتحاد و اتفاق بيشتر شود تا آنچه در کتب انبياء اخبار داده شده، ظاهر و آشکار گردد. زيرا اين عصرعصر عظيم است و اين قرن قرن ربانی. جميع آنچه در کتب مذکور است، آثارش ظاهر شده. آنچه حضرت مسيح فرموده، علاماتش مکشوف گشته. يوم يوم ربّ جليل است عدل الهی عاقبت جلوه نمايد. اين عصرعصر صلح و صلاح است اين عصر عصر اتحاد و نجاح است. در اين عصر، اميد است که عالم ناسوتی انعکاسات عالم لاهوتی شود. اميد ما چنين است و الحمد للّه در اين آرزو متفق هستيم. از خدا خواهيم که جميع بنفثات روح القدس زنده باشيد. متفق باشيد، قلوبمان از محبت اللّه ممتلئ باشد، لسانمان بذکر خدا مشغول گردد، اعمالمان اعمال روحانيان باشد، احساساتمان احساسات ملکوتيان باشد تا نور انسانی که مثال الهی است لائح و ساطع گردد.

خداوند مهربانا، کريما رحيما اين جمع را بشمع محبت روشن نما و اين نفوس را به نفثات روح القدس زنده کن. انوار آسمانی ببخش و موهبت کبری مبذول دار. تأييدات غيبيه برسان و مکاشفات روحانيه ارزان فرما. ديده ها را بنور هدی روشن کن و دلها را بفيوضات نامتناهی غبطه گلشن نما. ارواح را بشارت کبری ده و نفوس را بموهبت عظمی مفتخر نما. ای پروردگار فقرآئيم گنج ملکوت ارزان فرما. ذليلانيم در ملکوتت عزيز فرما. بی سر و سامانيم در پناهت ملجأ و مأوی ده. طالبانيم به الطاف بی پايان رهبری کن. ساکتانيم نطق فصيح بخش، بی قوتيم قدرت ملکوتی احسان فرما. پروردگارا آمرزگارا خطا ببخش، عطا بده، گناه بيامرز ما را آداب رحمانی بياموز. توئی دهنده توئی بخشنده توئی مهربان.



  1. نطق مبارک ١٨ ذی قعده ١٣٢٩ در مجلس اليانس اسپرتيوايست (روحانيون) پنجشنبه بعد ازظهر ٩ نوامبر ١٩١١ در تالار آتنه سن جرمن ٢١ کوچه ديوکلمبيد پاريس - رئيس مجلس و جمعيت با نهايت ادب و رعايت ستايش از بهائيان نمود * حضرت عبد البهاء فرمودند
منابع
پیوست‌ها
Tablet audio