مورخ ٢٠ یا ۲۱ نوامبر ١٩١١ در منزل مبارک در پاریس: درباره سرور و ترقی حقیقی که منوط به روحانیت است

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

مورخ ٢٠ یا ۲۱ نوامبر ١٩١١ در منزل مبارک در پاریس:
درباره سرور و ترقی حقیقی که منوط به روحانیت است 1

(خطابات جلد اول، ص. ۱۹۲ـ۱۹۷)

هُوالله

درندگی سزاوار حيوانات وحشيه است. سزاوار انسان الفت و محبت است. خدا جميع انبيا را فرستاده که الفت و محبت در بين قلوب اندازند. کتب سماويه به جهت الفت بين قلوب نازل شده. انبيا و اوليای الهی جان خود را فدا کردند تا در قلوب بشر اتحاد و اتفاق حاصل شود. ولکن وا اسفا که هنوزبشربه خونخواری مشغولند. چون نظر به تاريخ نمائيم می بينيم چه در قرون اولی و چه در قرون وسطی و چه در قرون اخيره هميشه اين خاک سياه به خون بشر رنگين شده، بشرمانند گرگان درنده يکديگر را پاره پاره کرده اند. با اينکه حالا به اين عصر نورانی رسيده عصر مدنيت است عصر ترقيات ماديه است عقول ترقی کرده است، احساسات انسانی زياد شده، با وجود اين هر روز خونريزيست. ملاحظه کنيد که در طرابلس چه می شود، اين بيچارگان در چه بلائی افتاده اند. ايطاليا مملکت وسيع خويش را گذاشته، پا پی اعراب بيچاره در صحرای بی آب و علف شده است. چقدر جوانان از دو طرف کشته می شود چه قدر خانمان ها خراب می شود، چه قدر مادرها بی پسر می شوند چه قدر اطفال بی پدر می گردند، فوج يتيمان موج می زند. چه بسيار نهال ها که در بدايت نشو و نما ريشه کن شدند، چه بسيارمرغان خوش آواز به آهنگ نيامده خاموش گشتند. و نتيجه ای نيست جز حرص و طمع.

پس از اين واضح می شود که ترقی مادی سبب تحسين اخلاق نمی شود ترقيات مادی تعديل اخلاق نمی کند. در ازمنهٔ سابقه که چنين ترقيات ماديه نبود، به اين شدت هم خونريزی نبود، توپ کروپ نبود، تفنگ موزرنبود، متراليوز ديناميت نبود، مواد جهنميه نبود، کشتيهای زره پوش کشتيهای توربيت نبود. حالا که مدنيت ماديه ترقی کرده اين آلات آفات بنيان بشر نيز ترقی کرده. حال از اين مواد جهنميه در زير عموم اروپا مهيای التهابست، زيرا از مواد التهابيه پر است. خدا نکند آتش بگيرد، اگر آتش بگيرد کره ارض زير و زبر می شود. خلاصه مقصد اينکه واضح و مشهود است که ترقيات ماديه سبب آسايش عالم انسانی و ترقی عالم اخلاق نيست، بلکه اگر منضم باحساسات روحانيه شود، آن وقت ترقی حاصل می شود. اگر تعاليم الهی انتشاريابد ووصايای انبيا تأثير کند و نصايح الهی قلوب را روشن نمايد، نفوس را احساسات روحانيه حاصل گردد. چون اين ترقی مادی منضم بترقی روحانی شود، نتيجه حاصل می شود. زيرا تعاليم الهی مانند روح است و ترقيات ماديه مانند جسد. جسد به روح زنده شود و الّا مرده است. اميدواريم به عون و عنايت الهيه که روحانيت انبيا در خلق تأثير کند تا عالم اخلاق به اين نورانيت روشن شود درقلوب احساسات روحانيه حاصل گردد، تا بدانند که خداوند عادلست، لابد جزای هر عملی را می دهد. خداوند از ظلم نمی گذرد، البته عادلست.

هر چند اقوام ماديه می کوشند، زحمت می کشند، باز در تعب و مشقتند و دائماً در غموم و هموم، زيرا سرور قلب انسان به محبت اللّه است بشارت روح انسان به معرفة اللّه است. اگر قلب انسان به خدا تعلق نيابد به چه چيز خوش گردد؟ اگر اميد به خدا نداشته باشد به چه چيز اين حيات دو روزه دنيا دل بندد و حال آنکه می داند چند روز است محدود است و منتهی می شود؟ پس بايد اميد انسان به خدا باشد. زيرا فضل او بی منتهاست، الطاف او قديم است، مواهب او عظيم است، خورشيد او هميشه می درخشد ابر رحمت او هميشه می بارد نسيم عنايت او هميشه می وزد. آيا سزاوار است از چنين خدائی غافل باشيم و اسير طبيعت شويم، بنده طبيعت شويم و حال آنکه مواهبی بما داده که حاکم بر طبيعت هستيم؟ جميع کائنات اسيرطبيعت است، مگر انسان. مثلاً آفتاب به اين بزرگی محکوم طبيعت است، ابداً اراده ندارد، از مدارش سرموئی تجاوز نمی تواند بلکه اسير قانون طبيعت است. اين کره ارض اسير طبيعت است، ابداً از قانون طبيعت تجاوز نمی تواند. امّا خدا به ما اراده داده که به اين خرق قانون طبيعت می کنيم، حکم بر طبيعت می کنيم، قوانين طبيعت را می شکنيم. به جهت اينکه به مقتضای طبيعت انسان ذی روح خاکيست، امّا در هوا پرواز ميکند، در دريا می تازد، مانند ابر در اين فضای وسيع سير می کند، قوه برقيه عاصيه را حبس می نمايد، صوت آزاد را مقيد می کند. جميع اين ها مخالف قانون طبيعت است، شمشير از دست طبيعت گرفته، بر فرق طبيعت می زند، خرق طبيعت می نمايد. خدا چنين قوه ئی به انسان داده با وجود اين جائز است اسير طبيعت باشد، بنده طبيعت شود طبيعت بپرستد و بگويد طبيعت خداست و حال آنکه شمشير بر فرقش می زند قواعد عمومی طبيعت را بهم ميزند؟ پس بدانيد خدا چه مواهبی بانسان داده که طبيعت از آن محرومست. به ما شعور و اراده داده، طبيعت از آن محرومست عقل و اراده داده، طبيعت از آن محرومست. ما حاکم بر طبيعت هستيم، خدا چنين خواسته.



  1. نطق مبارک ٢٩ ذی قعده ١٣٢٩ در منزل مبارک - پاريس ٢٠ نوامبر ١٩١١
منابع
پیوست‌ها
Tablet audio