مورخ ١ دسامبر ١٩١١ در ملاقات آخر در منزل مستر و مسیس دریفوس در پاریس: درباره بشارت به مستقبل نورانی پاریس و توصیه به توجه به مرکز میثاق و عمل به تعالیم

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

مورخ ١ دسامبر ١٩١١ در ملاقات آخر در منزل مستر و مسیس دریفوس در پاریس:
درباره بشارت به مستقبل نورانی پاریس و توصیه به توجه به مرکز میثاق و عمل به تعالیم 1

(خطابات جلد اول، ص.۲۳۹ـ۲۴۲)

هُوالله

روزی که به پاريس آمدم، ديدم مزرعه ايست خاکش استعداد دارد، قوه انبات دارد. تخمی از محبت اللّه در آن پاشيده شد، ابر رحمت پروردگار بر آن باريد و حرارت شمس حقيقت بر آن تابيد، نسيم عنايت بر آن وزيد و اين دانه ها بنای روئيدن گذاشت و از فيض ملکوت ابهی سبز و خرم خواهد شد. به شما بشارت ميدهم که روزی خواهد آمد که پاريس گلشن شود و انواع رياحين برويد و روائح طيبه به آفاق منتشر شود. چون به پاريس نظر می کنم می ببنم روح القدس در هوای آن مواجست. از وقتيکه من آمدم تا به حال، ترقی بسيار حاصل شده جمعی به ملکوت ابهی اقبال نموده اند. حضرت مسيح در وقت صليب عده کمی شاگردان داشت، به زودی جميعتشان زياد شد و آفاق را روشن کرد، روی ها منور شد مشام ها معطر گشت. حال الحمد للّه جم غفيری در پاريس هستند و همه منجذب حقيقت. يقين بدانيد الطاف جمال ابهی شما را احاطه خواهد کرد، روح القدس تأييد می کند، انوار آسمانی بر شما می تابد.

خلاصه شکر کنيد که فيض الهی شامل شد. جميع مردم در خوابند شما بيداريد. جميع نادانند، شما دانا گشتيد، ولادت ثانويه يافتيد، به ماء حيات تعميد شده ايد و می شويد به روح حيات ابدی رسيديد، لهذا مطمئن به فضل الهی باشيد. اميدوارم با يکديگر در نهايت محبت و الفت باشيد و از برای يکديگر جانفشانی کنيد و به جميع خلق مهربان باشيد. جميع بشر را خويش و پيوند خود بدانيد و همه را بنده يک خداوند شمريد هيچ جدائی و بيگانه نبينيد. عالم انسان را مثل يک شجره واحده بدانيد که برگ و شکوفه و بار دارد و مردم را مثل برگ و ثمر آن شجر بدانيد. جميع را دوست بايد داشت؛ نهايت اينست بعضی نادانند بايد دانا شوند، طفلند بايد تربيت شوند، هر گز نظر به بيگانگی نکنيد. حال می خواهم با شما وداع کنم. هر چند جسماً جدا می شويم، لکن جميع در قلب منيد هيچ يک فراموش نمی شود. من در شرق و شما در غرب بکوشيم که نورانيت احاطه کند، وحدت عالم بشر ظاهر شود، زيرا جميع انبياء به جهت محبت خلق شده اند.

ملاحظه کنيد حضرت ابراهيم چقدر زحمت کشيد تا محبت ظاهر شود. حضرت موسی چه قدر مبتلا شد. حضرت مسيح صبيح چگونه گرفتار قوم قبيح گشت. حضرت محمد چقدر بلاهای مبرم ديد. حضرت باب چه صدمات بی حساب مشاهده نمود. حضرت بهاء اللّه چه بلايای مستمره و عقوبات شديده تحمل فرمود تا طوائف مختلفه را متفق نمايد. پس بايد جميع اشعه شمس حقيقت شويد، جنود آسمانی گرديد، مدن قلوب را فتح نمائيد. الحمد للّه بهاء اللّه باثر قلم مبارک، عهد و ميثاقی گرفتند که جميع ناظر به يک نقطه باشند. مطلع بر اسرار کتاب الهی اوست. اين موهبت برای آنست که اختلاف حاصل نشود. پس دائماً بکوشيد که متوجه به مرکز ميثاق الهی باشيد.

الهی الهی ترانی منجذباً الی ملکوتک خاضعاً خاشعاً لجبروتک مبتهلا اليک متذلّلا بين يديک متوکّلا عليک ارجوک بقلبی و روحی و ذاتی و کينونتی ان تنزل علی هؤ لاء برکة من عندک و قدّر لهم نصيباً موفوراً من عطائک و اجعلهم آيات رحمتک و کلمات کتابک. ای ربّ انر ابصارهم بانوار الهدی و احی قلوبهم من نداء ملکوتک الابهی و اجعلهم من اشجار حديقتک الغناء و الکواکب اللامعة النوراء و يسّر لهم الامور و اجعلهم يحبّون بعضهم البعض بقلب طافح بالولاء. ربّ اجمعهم تحت لوائک و ارزقهم من مائدة سمائک. انک انت الکريم انک انت الرحمن الرحيم.



  1. نطق مبارک ١٠ ذی حجّه ١٣٢٩ شب شنبه در منزل مسيو دريفوس - پاريس ١ دسامبر ١٩١١
منابع
پیوست‌ها
Tablet audio