مورخ ۳۰ آپريل ١٩١٢ در منزل مبارک شيکاگو: درباره برخی تعالیم دیانت بهایی

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

مورخ ۳۰ آپريل ١٩١٢ در منزل مبارک شيکاگو: 1
درباره برخی تعالیم دیانت بهایی 2

(خطابات جلد دوم، ص. ۵۴-۵۷)

هُواللّٰه

ما بهاء اللّه را اوّل مربّی عالم انسانی می دانيم. در زمانی که شرق را ظلمت اختلاف احاطه نموده بود و ملل مشرق زمين در نهايت عداوت و بغضا بودند و مذاهب با يکديگر در نهايت اجتناب و يکديگر را نجس می دانستند و هميشه مشغول جنگ و جدال، در چنان وقتی حضرت بهاء اللّه چون شمس از افق شرق طالع شد و جميع را بمحبّت و معاشرت دعوت فرمود و به نصيحت و تربيت آنها پرداخت. از هر ملّت و مذهبی هدايت کرد، ملل و مذاهب مختلفه را التيام داد و بنهايت اتّحاد و اتّفاق رسانيد به درجه ای که چون در مجامع آنها داخل می شوی نمی دانی کدام اسرائيلی است، کدام مسلمان است کدام فارسی و کدام مسيحی.

پادشاه مستبدّ ايران با جميع علما بر خلاف قيام نمودند و به نهايت اذيت پرداختند، حضرت بهاءاللّه را حبس کردند تابعين ايشان را کشتند. به درجه ای اذيت می نمودند که هر نفسی اطاعت حضرت بهاء اللّه می کرد جان و مالش به هدر می رفت، ولی آخر مقاومت او را نتوانستند و تعاليمش انتشار يافت. لهذا از ايران حضرت بهاء اللّه را به بغداد و از بغداد به روميلی و از آنجا به سجن عکّا فرستادند و در سجن عکّا صعود فرمودند. من هم در آن حبس بودم تا اعلان حرّيت از طرف جمعيّت اتّحاد و ترقّی شد، جميع محبوسين را آزاد کردند و من هم بيرون آمدم.

امّا از تعاليم حضرت بهاءاللّه، (اوّل) تحرّی حقيقت است. اساس جميع انبيا حقيقت است و حقيقت يکی است. حضرت ابراهيم منادی حقيقت بود حضرت موسی خادم حقيقت بود، حضرت مسيح مؤسّس حقيقت بود، حضرت محمّد مروّج حقيقت بود، حضرت اعلی مبشّر حقيقت بود و حضرت بهاءاللّه نور حقيقت. حقيقت اديان الهی يکيست. در حقيقت اختلاف نيست امّا تقاليد چون مختلف است، سبب اختلاف و جدال گشته. اگر تحرّی حقيقت و ترک تقاليد شود، جميع ملل متّحد گردند، زيرا اختلافی در حقيقت اديان نيست، بلکه در تقاليد است.

(ثانی) تعليم حضرت بهاءاللّه وحدت عالم انسانيست که فرمود جميع بندگان خداوندند. کلّ را او خلق کرده رزق می دهد، می پروراند. جميع در بحر رحمت او مستغرق اند و خدا به همه مهربان، ما چرا به يکديگر نا مهربان باشيم؟ ما بايد اطاعت سياست الهی نمائيم، آيا ما از سياست الهی سياستی بهتر می دانيم؟

(ثالث) فرمود دين با علم توأم است، زيرا دين و علم هر دو حقيقت است. اگر دين مخالف حقيقت باشد وهم است و هر مسئله دينی که مخالف علم صحيح و عقل کامل باشد، شايان اعتماد نه. پس تقاليد و رسوماتی که منافی علم و ترقّی است بايد زائل نمود.

(رابع) دين بايد سبب اتّحاد باشد، قلوب را به يکديگر ارتباط دهد. حضرت مسيح و انبيای الهی به جهت الفت و اتّحاد آمدند. پس اگردين سبب اختلاف شود، نبودن آن مرجّح است.

(خامس) تعصّب دينی، تعصّب جنسی و تعصّب وطنی و تعصّب سياسی سبب جدال است و هادم بنيان انسانی بايد جميع اين تعصّبات را ترک نمود.

(سادس) صلح اکبر است. عالم بشر بايد در صلح اکبر باشد تا نور اين صلح بر دول و ملل عالم نتابد، عالم انسانی آسايش نيابد.

(سابع) مساوات حقوق رجال و نساء است. بايد نساء تربيت و تعليم يابند تا ترقّی کنند و به درجه رجال رسند

از اين قبيل تعاليم بسيار.



  1. Chicago
  2. خطابه در منزل مبارک شيکاگو٣٠ آپريل ١٩١٢(۱۳جمادی الاوّل ١٣٣٠)
    شرح در بدايع الآثار ج ۱ ص ٦٢
منابع
پیوست‌ها
Tablet audio