مورخ ٢٦ می ١٩١٢ در کليسای مونت موريس درنيويورک: درباره شرایط قربیت الهیه و لزوم ایجاد استعداد برای کسب تأییدات

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

مورخ ٢٦ می ١٩١٢ در کليسای مونت موريس 1 درنيويورک:
درباره شرایط قربیت الهیه و لزوم ایجاد استعداد برای کسب تأییدات 2

(خطابات جلد دوم، ص. ۹۱-۹۷)

هُواللّه

امشب در اين سرود ذکری از قرُبيّت الهی بود. اعظم موهبت در عالم انسانی قربيّت الهيّه است. هر عزّتی، هر شرفی هر فضيلتی، هر موهبتی که از برای انسان ميسّر می گردد. به قربيّت الهی ميسّر می گردد. جميع انبيا و رسل قربيّت الهی را می خواستند. چه شبها که گريه و زاری کردند، چه روزها که تضرّع و ابتهال نمودند و قربيّت الهيّه را طلبيدند. ولی قربيّت الهيّه حصولش آسان نيست. در يومی که حضرت مسيح ظاهر شد، جميع بشر طالب قربيّت الهيّه بودند و به اين مقام هيچکس فائز نشد، مگر حواريّون؛ آن نفوس مبارکه به قربيّت الهيّه فائز شدند. زيرا قربيّت الهيّه مشروط به محبّت اللّه است، قربيّت الهيّه مشروط به حصول معرفت اللّه است، به انقطاع از ماسوی اللّه است. قربيّت الهيّه به جانفشانی است، قربيّت الهيّه به فدای نفس و جان و مال به جميع شئون است.

قربيّت الهيّه به تعميد روح و نار و ماء است، زيرا در انجيل می فرمايد که هر نفسی بايد تعميد به آب و روح يابد و در جای ديگر می فرمايد بايد به آتش و روح تعميد يافت. و حال بايد دانست که مقصود از آب آب حيات است و مقصود از روح روح القدس است و مقصود از آتش نار محبّت اللّه. مقصود اين است که انسان بايد بماء حيات و روح القدس و نار محبّت اللّه تعميد يابد تا به حصول اين مقامات ثلاثه قربيّت الهيّه حاصل گردد.

قربيّت الهی به آسانی حاصل نگردد. قربيّت الهيّه به مثل بيست هزار بهائيان به جانفشانی حاصل شود. زيرا بهائيان اموال خود را فدا کردند، عزّت خود را فدا کردند، راحت خود را فدا کردند، جان خود را فدا کردند، و در نهايت سرور به قربانگاه شهادت کبری شتافتند. جسدشان را پاره پاره کردند خانه هايشان را خراب نمودند، اموالشان به يغما رفت، اطفالشان اسير شدند و جميع اين بليّات را در نهايت سرور و شادمانی قبول کردند. به چنين جانفشانی قربيّت الهی حاصل شود.

و اين معلوم است که قربيّت الهيّه زمانی و مکانی نيست. قربيّت الهيّه به صفای قلب است، قربيّت الهيّه به بشارات روح است. ملاحظه نمائيد که آئينه چون صاف و از زنگ آلايش آزاد است، به آفتاب نزديک است، و لو صد هزار مليون مسافت در ميان است؛ به مجرّد صفا و لطافت، آفتاب در آن مرآت بتابد. همين طور قلوب چون صاف و لطيف شود، به خدا نزديک گردد و شمس حقيقت در او بتابد و نار محبّت اللّه در او شعله زند و ابواب فتوحات معنوی بر او گشوده گردد. انسان برموز و اسرار الهی پی برد اکتشافات روحانيّه نمايد و عالم ملکوت مشهود شود. جميع انبيا به اين وسائط قربيّت الهيّه را حاصل نمودند، پس ماها نيز بايد متابعت آن نفوس مقدّسه بکنيم، از هوی و هوس خويش بگذريم، از آلودگی عالم بشری خلاص شويم تا قلوب مانند آئينه گردد و انوار هدايت کبری از او بتابد. حضرت بهاء اللّه در کلمات مکنونه میفرمايد که خداوند به واسطه انبياء و اولياء فرموده قلب تو منزلگاه من است، آنرا پاک و منزّه کن تا در او داخل شوم و روح تو منظر من است، آنرا پاک و مقدّس کن تا من در آن جا گيرم.

پس فهميديم که قربيّت الهيّه به توجّه الی اللّه است، قربيّت الهيّه به دخول در ملکوت اللّه است، قربيّت الهيّه به خدمت عالم انسانی است، قربيّت الهيّه به محبّت بشر است، قربيّت الهيّه به اتّفاق و اتّحاد جميع امم و اديان است، قربيّت الهيّه به مهربانی به جميع انسان است، قربيّت الهيّه به تحرّی حقيقت است، قربيّت الهيّه به تحصيل علوم و فضائل است، قربيّت الهيّه به خدمت صلح عمومی است قربيّت الهيّه به تنزيه و تقديس است، قربيّت الهيّه به انفاق جان و مال و عزّت و منصب است.

ملاحظه کنيد که آفتاب بر جميع کائنات می تابد، لکن در صفحهٔ پاک و مقدّس به تمام قوّت است، انوار شمس ساطع است، امّا سنگ سياه بهره و نصيبی ندارد و خاک شوره زار از اشراق آن پرتوی نگيرد و درخت خشک از حرارت آن پرورش نيابد و چشم کور مشاهده انوار نکند. بلکه نفوسی که چشم پاک دارند مشاهده آفتاب کنند و درختانی که سبزند، از فيض او بهره گيرند. پس انسان بايد استعداد حاصل کند و قابليّت پيدا نمايد. تا انسان استعداد و قابليّت نداشته باشد، فيوضات الهيّه در او ظهور و بروزی ندارد. ابر رحمت پروردگار اگر هزار سال بر شوره زار ببارد، گل و رياحين نرويد. پس مزرعهٔ قلب را بايد طيّب و طاهر کنيم تا باران رحمت پروردگار بر او ببارد و گلها و رياحين از او برويد و چشم بينا پيدا کنيم تا انوار آفتاب مشاهده گردد و مشام ها پاک کنيم تا رائحهٔ گلستان استشمام شود و گوش را مستعد کنيم تا ندای ملکوت اللّه استماع گردد. امّا گوش که کر است هر آهنگی که از ملأ اعلی آيد نشنود و نداء ملکوت اللّه بسمع نرسد. مشام که مزکوم است، رائحهٔ معطّره استشمام نکند. پس بايد قابليّت و استعداد پيدا کرد. تا قابليّت و استعداد حاصل نشود، فيوضات الهيّه تأثير نکند. حضرت مسيح در انجيل می فرمايد که اين بياناتی که من می کنم نظير تخمی است که دهقان می افشاند و آن دانه ها بعضی بر سنگ افتد و بعضی در خاک شوره افتد و بعضی در ميان علفها افتد و بعضی در ارض طيّبهٔ مبارکه افتد. آن تخمی که در شوره زار افتد فاسد گردد و بهيچ وجه انبات نشود. آن تخمی که بر سنگ افتد اندکی انبات شود، و لکن چون ريشه ندارد، می خشکد.

و آن دانه که در ميان علفها افتد، خفه گردد و انبات نشود امّا آن دانه که در زمين پاک افتد انبات شود و سبز گردد و خوشه شود و خرمن تشکيل گردد. و همين طور بياناتی که من می کنم به بعضی قلوب ابداً تأثير نمی کند. به بعضی اندکی تأثير ميکند بعد فراموش می شود و بعضی چون اوهام زياد دارند، اين نصايح و وصايای من در آن غرق می شود. و امّا نفوس مبارکه وقتی که وصيّت و نصايح من می شنوند، در قلوبشان آن تخم پاک نابت ميگردد و سبز و خرم می شود، روز به روز ترقّيات ما لانهايه می نمايد و چون ستاره ها از افق هدايت می درخشند.

ملاحظه فرمائيد که تا لياقت و استعداد حاصل نگردد ندای ملکوت به سمع نرسد. پس بايد ما بکوشيم تا استعداد و لياقت پيدا کنيم تا ندای ملکوت ابهی بشنويم، بشارات الهی را استماع نمائيم، به نفثات روح القدس زنده شويم و سبب اتّحاد جميع ملل و امم گرديم و علم وحدت عالم انسانی بلند کنيم و اخوّت روحانيّه بين بشر نشر دهيم و به رضای الهيّه و حيات ابديّه فائز گرديم.

ای پروردگار ای آمرزگار، اين بندگان توجّه به ملکوت تو دارند و طلب فيض و عنايت تو می نمايند. خداوندا قلوب را طيّب و طاهر کن تا لياقت محبّت تو يابند و روح ها را طاهر و مقدّس نما تا پرتو شمس حقيقت بتابد، چشمها را پاک و مقدّس کن تا مشاهده انوار تو نمايند گوش ها را پاک و مقدّس کن تا ندای ملکوت تو شنوند. خداوندا، ما ضعيفيم و تو مقتدری و ما فقيريم و تو غنی و ما طالبيم و تو مطلوبی. خدايا، رحم کن، عفو فرما استعداد و قابليّت عنايت کن که مستحقّ الطاف تو شويم و منجذب به ملکوت تو گرديم و از ماء حيات سيراب گرديم و بنار محبّت تو مشتعل شويم، بنفثات روح القدس در اين قرن نورانی زنده شويم. الهی الهی، به اين جمع نظر عنايت فرما و جميع را در حفظ و حمايت خويش محفوظ و مصون فرما، برکت آسمانی برای اين نفوس نازل کن در بحر رحمت خود مستغرق کن و به نفثات روح القدس زنده نما. خداوندا، اين حکومت عادله را تأييد و توفيق بخش اين اقليم در ظلّ حمايت تو است و اين ملّت بنده تو. خدايا عنايت خويش مبذول دار و فضل و موهبت خود ارزان فرما. اين ملّت محترمه را عزيز کن و در ملکوت خويش قبول فرما. توئی مقتدر، توئی توانا، توئی رحمن، توئی بخشنده و مهربان و توئی کثير الاحسان.



  1. Mount Morris Beats Church
  2. خطابه در کليسای مونت موريس بيتس، کوچهٔ ١٢٥ خيابان پنجم نيويورک ٢٦ می ١٩١٢ (شب) ٩ یا ۱۰ جمادی الآخر ١٣٣٠
    شرح در بدايع الآثار ج 1 ص ١٠٧
منابع
پیوست‌ها
Tablet audio