ای ثابت بر پيمان نامه شما رسيد. از عدم فرصت مختصر مرقوم میگردد. منظومه جناب قابل ملاحظه گرديد. فصيح بود و بليغ و ذکر شهادت نفوسی مبارکه در اين دور بديع، اهل سرادق عظمت با چشمی گريان و دلی سوزان و آهی پنهان ترتيل نمودند، انّما اجره علی الّذی انطقه و فیالحقيقه احبّای خراسان نظير جناب کربلائی رضا جز تبليغ امر اللّه آرزوئی ندارند و جز اعلاء کلمة اللّه مقصدی نجويند. هر تخمی که در کشتزار جهان هستی افشانده گردد عاقبت پژمرده شود و افسرده گردد و عاقبت چون زوان تلخ و بيفائده بار آورد و اين قضيّه عمومی از ملک الملوک بگير تا مملوک و صعلوک و مفلوک. مثلاً ناصرالدّين شاه پنجاه سال زرع و کشت نمود وقت خرمن حاصلاتش اين بود که هبآءً منبثّاً گرديد کأن لم يکن شيئاً مذکوراً. اينست که مساعی و مکاسب و اعمال غافلين را خدا در قرآن به سراب تشبيه فرموده میفرمايد و الّذين کفروا اعمالهم کسراب بقيعة يحسبه الظّمآن مآءً حتّی اذا جائه لم يجده شيئاً. مگر احبّای الهی که تخم پاک در زمين طيّب طاهر افشاندند عاقبت سبز و خرّم گردد و برگ و خوشه نمايد و خرمنهای پربرکت تشکيل نمايد. اينست که باز در قرآن میفرمايد کزرع اخرج شطأه فاستغلظ و استوی علی سوقه يعجب الزّرّاع و آن تخم پاک تبليغ امر اللّه و نشر نفحات اللّه است.
امّا يعقوب ظلوم جهول عنقريب به حفره اعمال خويش گرفتار خواهد گشت. جناب ميرزا عبدالحسين را تحيّت ابدع ابهی ابلاغ دار. حضرت استيفا و جناب موسی و جناب بهاوردی و جناب رحمةاللّه و جناب ميرزا محمّد فیالحقيقه جانفشان ملکوت ابهی هستند. امّا درويش بدکيش عاقبت خائب و خاسر و دلريش شده و خواهد شد. امةاللّه المحترمه ضلع آقا سيّد آقای طبيب با همشيره حضرت شهيد اگر اسباب فراهم که با کمال رفاهيّت و روح و ريحان سفر نمايند مأذون حضورند. من استطاع اليه سبيل را فراموش ننمائيد. ياران نيشابور را از قبل عبدالبهآء تحيّت ابدع اعلی برسان علیالخصوص جناب منشی و جناب آقا محمّد اسمعيل و جناب آقا شيخ محمّد حسن را و عليک البهآء الأبهی. ع ع